ایران در نقشه جهان

گزارش نشست روانشناسی سیاسی خشونت و تروریسم: مطالعه موردی داعش

سه شنبه نهم خرداد ماه 1396

 

در ابتدای این نشست دکتر علی اشرف نظری دبیر عملی کمیته روانشناسی سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران ضمن معرفی این کمیته ابراز امیدواری کردند فعالیت های این کمیته بتواند خلاء موجود در مطالعات حوزه روانشناسی سیاسی ایران را تا حدودی برطرف کند. ایشان پس از تشریح کوتاه برنامه های مختلف کمیته روانشناسی سیاسی مقدمه ای را برای شروع بحث مطرح کردند که در ادامه می خوانید...

 

دکتر علی اشرف نظری :

تحولات بروز یافته در چند سال اخیر و ظهور گروه­های تروریستی در عراق و سوریه مسئله غامضی است که موجی از نگرانی و هراس در میان مردمان این دو کشور ایجاد کرده است. پیکارجویان سلفی- تکفیری دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که پس از 29 ژوئن 2014 م. به «خلافت اسلامی» تغییر نام داد، گروهی از تروریست­های بین المللی هستند که از کشورهای مختلف عربی، آسیایی، اروپایی و افریقایی گردهم آمده­اند. سیاست بهره­گیری از رسانه­های جدید و شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر و راه­اندازی «شبکه دایق» و مجله­ای با همین عنوان، تکیه بر اصل غافلگیری و انجام حملات برق­آسا، انجام اقدامات خشن و رعب­آور، قائل بودن به نوعی رسالت به ظاهر الهی و تکلیف برگشت­ناپذیر مذهبی، چندرگه بودن هویت اعضای و ایجاد ظرفیت­های جذب بین المللی در گروه و فراملی بودن ایده­ها و اندیشه­های آنها (تلاش برای ایجاد خلافتی بزرگ که در نهایت غرب هم را به قلمر خود خواهد افزود) موجب شده است که سیر رشد آنها در میان گروه­های مختلف افراطی به صورت تصاعدی باشد. گستره جغرافیای وسیعی از اردن و یمن گرفته تا عربستان و لیبی، و از بلژیک در اروپا تا اندونزی در شرق آسیا تحت تأثیر تبلیغ و نفوذ فکری آنها قرار گرفته است.

واقعيت اين است که خشونت و افراط‏گرايي سياسي به عنوان يکي از پديده‏هاي رايج سياسي در بسياري از کشورهاي جهان است. پديده‏هايي مثل آشوب، تظاهرات، طغيان اجتماعي، خشونت سياسي، انقلاب، افراط‏گرايي سياسي، نژادپرستي، نسل‏کشي و تروريسم همواره موجي از نگراني و وحشت را در ميان شهروندان و دولت ها ايجاد کرده است. دلايل و شواهدي روشن و گسترده وجود دارد که نشان مي‏دهد که خشونت و منازعه پديده‏اي فراگير و گريزناپذير در ساختار دولت ملت‏ها و جوامع مختلف مي‏باشد. پاکسازي قومي[1]رخدادي استثنايي نيست که فقط در يوگسلاوي و آلمان عصر رايش سوم اتفاق افتد، بلکه بخشي از فرايندهاي عادي است که ممکن است در آينده در مناطق ديگري از جهان رخ دهد. «لري ري»[2]با تأکيد بر اهميت ايدئولوژي‏ها و منافع سياسي استدلال مي‏کند «ناسيوناليسم خشن»[3]مي‏تواند در هنگامه بحران به آساني تجهيز شود؛ وحشت از نابودي و همراه کردن ديگران با خود و از ميان بردن زندگي خود و ديگران، ترس از مرگ و تخريب با وعده نهايي دستيابي به شادکامي هر لحظه تمدن را تهديد مي‏کند. به عنوان مثال، رواندا اغلب به عنوان نمونه‏اي گويا براي درک ابعاد چنين هراسي مطرح مي شود زيرا ظرف مدت سه ماه 800000 تا 1000000 توتسي[4]به دست اکثريت اکثريت هوتو[5]کشته شدند. امکان بروز خشونت و گسترش آن، صلح و امنيت عمومي را به خطر مي اندازد و اين ضرورت احساس مي‏شود که با فهم ريشه‏ها و علل منازعات خشونت‏بار گام نخست را براي مواجهه فعالانه و مؤثر با آن و جستجوي سازوکارهاي حل منازعات و ايجاد آرامش برداشت. پيامدهاي اعمال خشونت نظير مرگ، ضرب و جرح، ترس و نفرت نهادينه شده، آواره شدن مردم و تخريب اموال آن قدر گسترده است که نمي‏توان از آن غافل شد.

اصطلاح تروريسم مي تواند به معناي اقدامات خشونت بار سياسي از پيش برنامه ريزي شده، عليه اهداف غير نظامي توسط گروه هاي خرده ملي يا عوامل مخفي، که معمولا براي اثربخشي بر مخاطبان انجام مي شود تعريف شود. موسسه يادبود ملي پيشگيري از تروريسم[6]از اين تعريف بهره مي‏گيرد: خشونت عمدي و با انگيزه سياسي بر عليه اهدافي خاص از سوي گروه‏هاي فرو ملي يا عوامل زيرزميني که معمولاً با هدف تأثيرگذاري از طريق رعب و وحشت صورت مي‏گيرد» .

عناصر محوري را در تعريف تروريسم مي‏توان چنين برشمرد: خشونت يا زور (در 84 درصد تعاريف اين مؤلفه وجود دارد)، اهداف سياسي(65 درصد تعاريف)، ترس يا تأکيد بر وحشت (در 51 درصد تعاريف)، تهديد (در 47 درصد تعاريف)، احساسات روان‏شناسي و واکنش‏هاي قابل پيش‏بيني (در 42 درصد تعاريف)، تفاوت بين قربانيان و اهداف (در 38 درصد تعاريف)، اقدامات عمدي، برنامه‏‏ريزي شده، نظام‏مند و سازمان يافته (در 32 درصد تعاريف)، بهره‏گيري از روش‏ها، استراتژي‏هاي و تاکتيک‏هاي پيکار (در 31 درصد تعاريف). آن چه تروريسم را از ساير اقدامات خشونت بار جدا مي­سازد، اين است که تروريسم شامل اقدامات صورت گرفته به روشي غافلگيرانه براي جلب توجه عمومي و ايجاد محيط رعب و وحشت مي­باشد که پيامدهاي آن بيش از آسيب رساندن به قربانيان واقعي است. در واقع، هويت قربانيان گاهي براي افراد تروريست اهميت چنداني ندارد يا اصلاً براي آنها مهم نيست، زيرا هدف اقدام خشونت‏آميز آنها افراد تماشاگر است. اين تمايز بين قربانيان واقعي و تماشاگران هدف، نشانه تروريسم محسوب مي­شود و آن را از ساير انواع درگيري­هاي­ مسلحانه متمايز مي­کند.

در این میان، تحولات بروز یافته در چند سال اخیر و ظهور گروه­های تروریستی در عراق و سوریه مسئله غامضی است که موجی از نگرانی و هراس در میان مردمان این دو کشور ایجاد کرده است. پیکارجویان سلفی- تکفیری دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که پس از 29 ژوئن 2014 م. به «خلافت اسلامی»[7]تغییر نام داد، گروهی از تروریست­های بین المللی هستند که از کشورهای مختلف عربی، آسیایی، اروپایی و افریقایی گردهم آمده­اند. سیاست بهره­گیری از رسانه­های جدید و شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر و راه­اندازی «شبکه دایق» و مجله­ای با همین عنوان، تکیه بر اصل غافلگیری و انجام حملات برق­آسا، انجام اقدامات خشن و رعب­آور، قائل بودن به نوعی رسالت به ظاهر الهی و تکلیف برگشت­ناپذیر مذهبی، چندرگه بودن هویت اعضای و ایجاد ظرفیت­های جذب بین المللی در گروه و فراملی بودن ایده­ها و اندیشه­های آنها (تلاش برای ایجاد خلافتی بزرگ که در نهایت غرب هم را به قلمر خود خواهد افزود) موجب شده است که سیر رشد آنها در میان گروه­های مختلف افراطی به صورت تصاعدی باشد. گستره جغرافیای وسیعی از اردن و یمن گرفته تا عربستان و لیبی، و از بلژیک در اروپا تا اندونزی در شرق آسیا تحت تأثیر تبلیغ و نفوذ فکری آنها قرار گرفته است.

میزان تحقیقاتی که در خصوص موضوع تروریسم انجام شده بسیار بیشتر از تحقیق راجع به داعش می باشد . یکی از مشکلات محقق برای بررسی داعش کمبود اطلاعات مناسب در این خصوص می باشد که البته این مشکل در سال های گذشته جدی تر از حال بوده است.

در بررسی داعش متاسفانه کلیشه ای بوجود آمده و آن بررسی افراطی این پدیده در غالب الهی-فقهی می باشد ، و به عوامل دیگر از جمله عوامل روانشناختی توجه کمتری شده است ، البته ذکر این نکته ضروری است که ما قصد نفی بررسی الهی-فقهی داعش را نداریم صرفا تاکید میکنیم که مداما نگاه از یک سو به یک مساله چندوجهی ، تمام حقیقت را هیچگاه بر ما آشکار نمی سازد و لذا توجه به عوامل دیگر حتی باعث پیشرفت در فهم نگرش فقهی-الهی میشود.

برای اثبات اینکه تمام مساله داعش الهی-فقهی نیست یک سوال اساسی می توان مطرح کرد :

چگونه داعش توانسته از ۱۰۰ کشور ۴۰هزار نیرو جذب کند که این نیروها از ملیت های مختلف و بالطبع از مذاهب متفاوت مختلف هستند ؟ نگرش­های فقهی– الهیاتی متعارض چگونه می­تواند زمینه ای برای ائتلاف 40 هزار نفر از 100 کشور جهان باشد؟ مسئله چیست؟ آیا برای مسیحیان تازه مسلمان شده، که جذب داعش شدند تنها تشکیل دولت اسلامی دغدغه بوده است ؟

گروه های سلفی و افراطی زیادی را در تاریخ اسلام و منطقه سراغ داریم از اسماعیلیان گرفته تا القاعده … اما داعش از نظر بسیج نیرو و استفاده از ابزارهای روانشناسی ترس با هیچکدامشان قابل مقایسه نیست ؛ دیده ایم که ۶۰۰ داعشی توانسته اند موصل را که امنیتش توسط ۲۴۰۰۰ نیروی ارتشی و دولتی برقرار بود را در کمترین زمان فتح کند . داعش از به روزترین متدهای تبلیغاتی و با حداکثر استفاده از تکنولوژی های روز و فضای مجازی و رسانه و حتی مجله ای با استانداردهای گرافیکی بالا نظیر دابق در جذب نیرو استفاده میکند که اتفاقا بسیار موفق هم بوده است.

-         نکته دیگر که لازم است ذکر گردد این است که برخلاف ادعاهای که مطرح میشود ، چیزی به اسم شخصیت تروریست وجود ندارد، بلکه نیروهای داعش افرادی کاملا عادی و گاه باهوش هستند که نباید آنها را ضداجتماع یا داری فیزیولوژی خاصی برای اعمال خشونت دانست. بنابراین، شکستن کلیشه هایی نظیر "شخصيت تروريست" (جان هورگان) وتأکيد بر "خصلت غيرعادي" يا "نابهنجاري روان‏شناختي" افراد تروريست باید در دستور کار قرار گیرد.

از منظری روانشناختی، زمینه های شکل گیری تروریسم را می توان در دو نیاز پیگیری کرد :

۱. انسداد شناختی NFC

سر برآوردن میل به خشونت مهار نشده متأثر از دو نیاز در انسان: انسداد شناختی Need for Closure (NFC) (رفع ابهام ها و دستیابی به قطعیت در زمانه بی ثباتی، بحران و عدم قطعیت برای جوانانی که در تلاطمی عظیم گرفتار شده اند و دچار سردرگمی confused youths  وبی هویتی هستند، از طریق ایده های قطعیت بخش بنیادگرایی در قالب ارائه تصویری از تضادهای مشخص و گزینه های مشخص، جهان مانی گونه خیر و شری، پاک دستان در مقابل گناهکاران،  نظم در مقابل بی نظمی و جهان سیاه و سفید در برابر جهان خاکستری، ارائه نوعی تعهد در قبال تکالیف و پاداش ها، احساس پیش­بینی پذیری و احساس قدرت و کنترل، وعده برخورداری از پاداشی غیرقابل تصور، تصور قهرمان گونه و شهید از خود، جستجوی اهداف بزرگ و معنابخش به عنوان محرک motive انسان)، معنایابی فردیpersonal significance (احساس اطمینان به آینده، چه چیزی انجام دهد و کجا انجام دهد).

این فرض توسط بنیاد ملی علم و وزارت دفاع ایالات متحده National Science Foundation and the Department of Defense در مراکش، اسپانیا، فیلیپین، فلسطین، ایرلند شمالی و سریلانکا آزمون شد و تأیید شد.

افراط گرایان: تکفیر دیگران، نفرت از آنها و احساس داشتن جواز اخلاقی برای از بین بردن آنها.

تيلور و کوئِيل در مصاحبه­هايي که با تروريست­هاي واقعي انجام دادند متوجه شدند که نکته مشترک همه آنها اين است که خود را در حال دفاع در برابر دشمن مي­بينند17 و همه آنها احساس مي­کنند خشونت "واکنش اجتناب‏ناپذيري" نسبت به تهديد بيروني به حساب مي­آيد. نوعی"حس وظيفه شناسي در قبال ارزش­ها، خانواده، دوستان، جامعه يا مذهب خود".

فرایند تبدیل “Cold cognition”  به “hot cognition”  از طریق اغوا و برانگیزانندگی روانی و استدلال های آتشین موجب شکل گیری تمایزات حاد میان خود و دیگری در این گروه ها می شود. نظريه "هويت منفي" (اريک اريکسون)، نیز کشمکش­هاي شخصي حل نشده و ناکامي در يکپارچگي شخصيت فرد را دلیل اصلی بروز چنین گرایشاتی می داند.

بيورگو[8]فهرست بلندي از عوامل موقعيت­گرايانه­اي ارائه مي­نمايد که به عنوان "دلايل اصلي" تروريسم مطرح شده­اند:20

-         نبود دموکراسي، آزادي­هاي مدني و تساوى افراد در برابر قانون[9]

-         دولت­هاي ناموفق يا ضعيف

-         نوسازي سريع

-         ايدئولوژي­هاي افراطي غيرمذهبي يا مذهبي

-         سابقه تاريخي اعمال خشونت آميز سياسي، جنگ­هاي داخلي، انقلاب، حکومت­هاي استبدادي يا اشغال کشور

-         هژموني و نابرابري قدرت

-         دولت­هاي فاسد يا نامشروع

-         بازيگران خارجي قدرتمند حامي دولت­هاي نامشروع

-         سرکوب توسط نيروهاي اشغالگر خارجي يا نيروهاي استعمارگر

-         تجربه تبعيض بر اساس مذهب يا قوميت

-         ناکامي يا عدم تمايل دولت به ادغام گروه­هاي ناراضي يا طبقات اجتماعي در حال ظهور

-         تجربه بي­عدالتي اجتماعي

-         حضور رهبران کاريزماتيک داراي ايدئولوژي 

-         رويدادهاي تحريک کننده


 


 دکتر شهره پیرانی :

سخنرانی بعدی این نشست سرکار خانم دکتر شهره پیرانی بودند. ایشان رساله دکتری خود را با نمره عالی  با موضوع روانشناسی سیاسی خشونت و تروریسم در دانشگاه تهران دفاع کرده و در این حوزه مشغول پژوهش هستند. در ادامه خلاصه تقریبا کاملی از  سخنرانی ایشان را در این نشست  تخصصی می خوانید

 برای بررسی دقیق تر خلقیات داعش نیاز به بررسی میدانی است و متاسفانه از مشکلات عمده تحقیق و بررسی داعش همین نکته است و به ناچار باید به مصاحبه های موجود و اعترافات عناصر دستگیر شده داعش بسنده کرد.

عموما به موضوع داعش از بعد روانشناسی اجتماعی نگاه می شود و کمتر به بعد روانشناسی فردی پرداخته شده است.

داعش هویتی سیال دارد ، زمانی جزوی از القاعده به حساب می آمد اما از آن جدا شد ، زمانی متحد ترکیه بود و زمانی ترکیه مورد تهاجمش قرار گرفت ؛ بررسی داعش باید مبتنی بر این هویت سیال باشد.

در اين سخنرانی از دریچه روانشناسی سیاسی به تحلیل خشونت و تروریسم پرداخته‌ایم و گروه تروریستی داعش را به عنوان مطالعه‌ی موردی خشونت مورد تحلیل قرار داده‌ایم. به این منظور سه رهيافت اصلي «خُلق‌گرايانه» (فردمحور)، «موقعيت‌گرايانه» (محيط‌محور) و «خُلق‌گرا.موقعيت‌گرا» (ترکيبي فردمحور و محيط‌محور و در دو دسته‌ي «فراگروهي» و «بيناگروهي»)، طرح، نقد و تحليل گرديده است و در نهايت[در قالب تحليل و نتيجه‌گيري پژوهش]در جهت مقابله با جريان خشونت طلبی داعش (به‌عنوان نماينده‌ي معاصر يک تفکر تاريخي)، به ارائه‌ي تحليل و راهبرد پرداخته شده است.

 

۱. رهیافت خُلق گرایانه :

در این رهیافت عامل خشونت ، فرد می باشد ؛‌ در واقع در این رهیافت نگاه به درون است و به بیرون اهمیتی داده نمی شود. پدر این ایده فروید است . فروید دو غریزه را در خشونت موثر میداند : غریزه مرگ و غریزه زندگی

غریزه مرگ را میتوان عامل خشونت و پرخاشگری دانست ، پرخاشگری هم میتواند نمود درونی ( خودکشی و خودآزاری ) و هم میتواند نمود بیرونی (‌تروریسم ) داشته باشد .

همچنین مواردی از جمله جهاد نکاح و همچنین علاقه به شهادت را در غریزه زندگی جستجو کرد زیرا که افراد داعش اعتقاد راسخی به زندگی پس از مرگ دارند.

با مطالعات ابتدایی انجام گرفته روی افرادی که قبل از ارتکاب عملیات تروریستی دستگیر شدند نمونه هایی از وجود اسکیزوفرنی ، خودشیفتگی ، پارانویید و … مشاهده شد اما با مطالعات وسیع تر مشخص گردید که همه تروریست ها الزاما بیمار نیستند و اتفاقا از سلامت کامل روانی برخوردارند . همچنین بررسی ها نشان می دهد که انجام عملیات تروریستی نیازمند به هوش ، برنامه ریزی ، آرامش و … می باشد.

در مطالعات انجام شده به موردی بر می خوریم که در بین افراد داعش تقریبا مشترک است و آن تحقیر شدن آنان در جامعه شان است که به نوعی میتوان به شهروند درجه چندم بودن آنان تعبیر کرد از جمله سنی های عراق و مسلمانان اروپا که عمده نیروهای داعش را تشکیل می دهند ، این موضوع آنان را به سمت خودشیفتگی مذهبی می برد.

 

این رهیافت ( خلق گرایانه ) نگاه تقلیل گرایانه دارد و توجهی به موقعیت ، ایدئولوژی و …. نمی کند.

۲. رهیافت موقعیت محور :

نظريه‌هاي موقعیت گرا در مقابل با محور قرار دادن عوامل بيروني و شرايطي که فرد در آن قرار مي‌گيرد را عامل تأثيرگذار بر رفتار‌هاي انساني ازجمله خشونت و پرخاشگري مي‌دانند مهم‌ترين نظريه‌‌هاي  این رهیافت،  نظريه‌ي ابتذال شرارت و بررسی عوامل بین‌المللی است. به نظر می‌رسد سیستم بوروکراتیکی که آیشمن را مجبور به اعمال خشونت می نمود در داعش تبدیل به ایدئولوژی می گردد و اعضای داعش اعمال خشونت آمیز خود را بر مبنای دلایل ایدئولوژیک توجیه می کنند.

 مهمترین عوامل بین المللی اقدامات خشونت بار داعش شامل موارد زیر می باشد :

۱. اقدامات غرب در خاورمیانه بعد از فروپاشی خلافت عثمانی و مرزبندی کشورهای تازه تاسیس بر اساس منافع خودشان و نه منافع ملت ها ؛ بعنوان مثال مرزهای کشور ایران که هیچگاه تحت استعمار مستقیم یک کشور خارجی در نیامده ، مرزهای تاریخی و طبیعی است اما کشورهایی مثل عراق و سوریه مرزهایی تصنعی و آمرانه دارند.

۲. تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمینهایی که برای مسلمانان مقدس است و خاطره تلخ شکست اعراب از اسراییل و فتنه انگیزی های این رژیم .

۳. مسلمانان اروپا که شهروند درجه چندم محسوب می شوند و تحقیرهایی فراوانی را متحمل می شوند.

۴. عصر ارتباطات‌ ؛ نکته قابل توجه این است که گرچه داعش این امکانات را بدعت می داند اما به بهترین نحو از آن استفاده میکند.

 

۳. ترکیب دو رهیافت خلق گرایانه و موقعیت محور

به دليل عدم پاسخگو بودن دو نظریه خلق‌گرا و موقعیت‌گرا در تحلیل خشونت داعش بهتر ديديم که هم‌زمان با هم عوامل درونی و بیرونی خشونت داعش را در قالب رهیافت خلق‌گرا موقعیت‌گرا در نظر بگیریم.

در ذیل این رهیافت می توان تقسیم بندی ای انجام داد :‌  فراگروهی و گروهی

-فرا گروهی :

فرهنگی و مذهبی :

فرهنگ افتخار : خشونتی که برای جبران به توهین شناخت به کار میرود .

تعصب مذهبی :‌ سنی های عراق که اقتدار سیاسی را از دست دادند .

اجر اخروی :‌ داعشیان مشتاقانه منتظر شهادت و رسیدن به بهشت هستند .

ضد مدرنیته بودن

حس ارزشمندی :‌معمولا این افراد سابقه های ناکامی دارند و درصدد جبران آن هستند.

 یادگیری اجتماعی :

 اقدامات پیش از تاسیس :‌ رسوخ و عضوگیری از جنوب شرق آسیا و آسیای میانه

اقدامات پس از تاسیس :‌استفاده از رسانه ها و فضای مجازی

 کادرسازی برای آینده : برنامه ریزی روی آموزش کودکان

-گروهی

نظریه تعارض واقع گرایانه :به دلیل توزیع نامناسب امکانات و منابع بین طرفداران بالقوه داعش و رقبای آن‌ها و نیز فقر اقتصادی برخی از اعضای داعش، حس محرومیت نسبی، حس تحقیر و تبعیض و دلایلی از این قبیل

نظریه هویت اجتماعی :

به دلیل ایجاد تعارض میان درون‌گروه وبرون‌گروه، اقدام داعش در مقوله‌بندی و تفکیک گروه از سایر گروه‌ها، تعریف برون‌گروه‌های متعدد توسط داعش نظیر رافضی، صفوی، مرتد و ...جوان بودن میانگین سنی اعضای داعش و نیاز به هویت یابی این گروه سنی، بحران هویت برخی اعضا

           

  نظریه تفکر گروهی :

 این گروه با جداسازي گروه از نظرات خارج از گروه، ایجاد همگونی ایدئولوژیک در بین  اعضا، سرکوب تردیدهای شخصی، القا حس آسیب ناپذیری و نیز نظریات کلیشه ای در مورد  گروه‌های بیرونی به اعضا، مطیع سازی و اعتقاد به اخلاقیات ذاتی گروه، اعضا را برای انجام  اقدامات خشونت‌آمیز قانع می‌کند.

راهبردها :

در بخش نتیجه‌گیری نگارنده با تاکید بر چندعاملی بودن خشونت داعش بر این باور است که در تحلیل اقدامات خشونت آمیز داعش از دیدگاه روانشناسی سیاسی، باید عوامل «آموزش»، «سرخوردگي»، «ايدئولوژي»، «جهاني شدن» و «جانب‌داري گروهي» دانست. گفتنی است وزن اين عوامل قطعا يکسان نيست و تاثيرگذاريشان بر توليد نظريه‌هاي مرتبط با خشونت، براساس آنچه در رساله ديديم نيز يکسان نمي‌باشد.

داعش برخاسته از یک تفکر است و عامل ایجاد آن نیزبیش از عوامل ملموس و عینی دلایل روانشناختی و ذهنی دارد. به همین ترتیب نوع مقابله با این گروه نیز بایستی متناسب با دلایل و عوامل ایجاد این تفکر باشد. اقدام نظامی تاثیر درزامدتی برای ریشه‌کن کردن خطر این گروه نداشته و حتی ی‌تواند اقدامات گروه‌هایی که از درون این گروه سربرمی‌آورند را افراطی تر کند (حمله آمریکا به القاعده در افغانستان و عراق موجب سربرآوردن گروه‌های به مراتب افراطی تر از درون این گروه شد)  از مهمترین اقدامات برای مقابله با داعش، شناخت مناطق آسیب‌پذیر در مقابل تفکر داعش است و ارائه خدمات آموزشی، اقتصادی، اجتماعی به اقشار آسیب‌پذیر در مقابل تفکر داعش رفع تبعیض‌های سیاسی( فراهم آوردن زمینه های مشارکت سیاسی برابر، رفع تبعض،)، اقتصادی (توزیع مناسب امکانات و منابع در مناطق آسیب‌پذیر، جلوگیری از رسیدن کمک‌های گروههای سلفی به مناطق محروم، از بين بردن تبعيض اقتصادي و ايجاد فرصت‌هاي شغلي يکسان، جلوگیری از توانمندی مالی داعش از طریق قطع منابع درآمدزای این گروه)، اجتماعی (از بين بردن احساس تحقير و تبعيض اجتماعي در بين مردم مناطق آسيب‌پذير، استفاده از گروه‌هاي سني مذهب مخالف داعش براي نفوذ در بين جوانان مناطق آسيب‌پذير، ايجاد حس ارزشمندي و افتخار در ميان جوانان مناطق آسيب‌پذير و جايگزيني آن با حس سرخوردگي موجود در ميان جوانان اين مناطق، وارد نمودن دوباره افرادي که قبلاً عضو داعش بوده‌اند و سپس از اين گروه جدا‌شده‌اند به اجتماع، براي جلوگيري از بازگشت اين افراد به انديشه‌هاي افراطي‌شان)

 

گزارش نشست : میعاد حسینی کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران - دبیر کمیته روانشناسی سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران