ایران در نقشه جهان

گزارش نشست واکاوی علمی چالش رابطه ایران و امریکا

چهارشنبه بیست و پنجم مهر ماه 1397

 

 

گزارش نشست واکاوی علمی چالش رابطه ایران و امریکا

 

فرشته صائمی

شنبه 21 مهر ماه 1397 خانه اندیشمندان علوم انسانی میزبان نشستی بود که در آن کمیته روابط بین‌الملل انجمن علوم سیاسی ایران، نشستی با عنوان «واکاوی علمی چالش رابطه ایران و آمریکا» را با حضور دکتر قاسم افتخاری، دکتر حسین دهشیار، دکتر مصطفی زهرانی، دکتر حامد موسی و دکتر آرش رئیسی‌نژاد برگزار کرده بود. در ادامه گزارش کامل این نشست را مطالعه کنید.

 

دکتر مصطفی زهرایی

دکتر زهرانی واکاوی چالش روابط دو کشور ایران و امریکا را براساس دو رهیافت حل مسئله و انتقادی مورد تحلیل قرار دادند. مفروض در رهیافت حل مسئله روابط خصمانه ایران و امریکا، می‌باشد. لذا کنشگر اصلی امریکا می‌باشد و ایران پاسخ دهنده است.از نظر این استاد دانشگاه؛ به صورت کلی روابط کشورها براساس مهار، جنگ و یا تعامل است. چنانچه نقش امریکا بقه عنوان کنشگر اصلی پذیرفته شود، سیاست امریکا در قبال ایران بر دو وجهه جنگ و یا مهار خواهد بود. اما چه زمانی جنگ و چه زمانی مهار است. این نکته بر مبنای سطح تحلیل مشخص می‌شود. اگر بر مینای عقلانی تحلیل شود، سطح تحلیل فردی است. یعنی رییس جمهور امریکا می‌باشد که تصمیم نهایی را می‌گیرد. در این روش هدف تغییر رفتار با استفاده از ابزارهای مختلف نظیر ابزار اقتصادی است بنابراین تغییر رژیم در دستور کار نیست طولانی‌ترین تحریم‌ها بعد از کوبا علیه ایران صورت گرفته است.، لذا تحریم‌ها در قبال ایران بحثی بسیار پیچیده و طولانی می باشد.

از نظر مشاور ارشد وزیر امور خارجه چنانچه سطح تحلیل گروه هم گروه هم فکر باشد در اینجا نخبگان نقش تعیین کننده‌ای می بایند که جنگ ها اساساً خروجی این گروه ها می‌باشد مانند حمله به طبس که 3 تصمیم‌گیر اصلی داشت. در این سطح با استفاده از ابزار جنگ هدف از تغییر رفتار به سمت تغییر رژیم تغییر می‌یابد. ابزار تحریم اقتصادی می تواند مقدمه جنگ باشد چنانچه تحریم جواب دهد کسی به جنگ فکر نمی کند، که بر اساس پیش بینی اینجانب این اتفاق بسیار کم اتفاق خواهد افتاد. البته کنش های ایران می تواند مهم باشد.

زهرانی در ادامه افزود در نتیجه در سطح تحلیل اول دو طرف مهارت های جدید را کسب می کنند به این ترتیب که طرف اول می آموزد چگونه فشار بیشتری وارد کند و طرف دوم می آموزد که چگونه کنترل کند. در ایران هنوز بانک اطلاعاتی وجود ندارد که چگونگی، سطح و میزان تاثیر تحریم‌ها را دریابیم. و نکته دیگر در بحث سیاست ایران این است که داده‌ها بسته‌بندی نمی‌شود که خروجی داشته باشد. نکته دیگر این است که به موازاتی که سطح تحریم‌ها گسترده‌تر می‌شود  به همان میزان قدرت مقابله با تحریم‌ها نیز افزایش می‌یابد. لذا ایران می‌بایست به دنبال منطقه گرایی جدید و افزایش سطح ارتباطات با همسایگان برود و سیاست نگاه به شرق همچنان اولویت سیاست خارجه ایران باشد و به نگاه استراتزیک به این قضیه شود. در چنین شرایطی در بهترین حالت سیاست‌ها به سمت حفظ وضع وجود پیش می رود.

از نظر دیپلمات ارشد پیشین وزارت امورخارجه رهیافت دوم انتقادی می باشد. مفروض اصلی این رهیافت، رد مفروض رهیافت حل مسئله می باشد. بر این اساس امریکا دشمن ابدی ایران نیست چراکه در 40 سال گذشته امریکا با رفتارهایی نظیر فروپاشی شوروی، سقوط صدام و حمله به طالبان حتی تهدیدهایی که در همسایگی ایران قرار داشته اند را نیز از بین برده است و به نوعی به ایران کمک کرده است. امریکا جامعه‌ای در حالِ شدن است به این معنا که همیشه در حال تغییر و افزایش ظرفیت خود می‌باشد. لذا ایران به جای تمرکز بر روی مقابله با امریکا، می بایست بر روی سیاست‌های سودمندتری نظیر جلوگیری از مهاجرت و... تمرکز کند. کما اینکه برجام بسیار موفقیت آمیز بود. ایران از نظر اقتدار در شرایطی قرار دارد که می تواند راه حل دوم را پیش ببرد.


 

 

حسین دهشیار

یک استاد دانشگاه با انتقاد از طرفداران مذاکره با آمریکا، گفت‌وگو با آمریکا در شرایط فعلی را از سر ضعف و تحقیر دانست و گفت: اقتدار همیشه ناشی از اعتماد و نگاه به درون است. ما باید آمریکا را نادیده بگیریم و خودمان باشیم. به گزارش ایسنا، حسین دهشیار در نشست واکاوی علمی چالش رابطه ایران و آمریکا که عصر شنبه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، تصریح کرد: آنچه که در طول زمان تغییر می‌کند جغرافیا نیست بلکه ایده‌ها و برداشت‌های ما از یک رویکرد و جغرافیاست. تمام کسانی که در مقطعی تاریخی به آمریکا بد و بیراه می‌گفتند در مقطعی دیگر ثروت کشور را به دست آمریکا دادند. ماهیت قدرت در آمریکا همان بود که بود آنچه عوض شد تفسیر ما از واقعیت و آمریکا بود.

وی در بیان تفاوت تفسیر ملی از تفسیر غیرملی گفت: سیاست خارجی یک تعریف مشخص دارد و آن ایجاد ارزش افزوده برای کشور است. یعنی باید یک چیزی به جامعه اضافه شود نه اینکه کم شود و اینکه به سمتی برویم که دیگران دوست داشته باشند با ما معاشرت کنند و این بهترین نوع بهره‌برداری از سیاست خارجی است.

این استاد دانشگاه گفت: آمریکا همان آمریکاست و حتی نسبت به بعد از جنگ سرد قوی‌تر و تهاجمی‌تر شده است. آنچه عوض شده نگاه دیگران به آمریکا بوده است. اجماع نظر وسیعی در بین نخبگان آمریکایی وجود دارد که ایران دشمن آمریکاست اما بعد از پایان جنگ سرد و جنگ ویتنام و یکپارچه شدن احزاب این کشور در دو گروه دموکرات و جمهوری‌خواه رویکردها کمی تغییر کرد.

وی ادامه داد: این دو حزب نگاهشان درباره ایران یکی است اما در نحوه برخورد با ایران متفاوت عمل می‌کنند. محافظه‌کاران معتقدند باید با ایران گازانبری برخورد کرد اما لیبرال‌ها باید با ایران گام به گام و برش به برش جلو آمد.

دهشیار خاطرنشان کرد: در دنیا و زندگی هیچ چیز دائمی نیست پس دشمن هم می‌تواند در قالب دوست جلوه کند. دو راه برای از بین بردن دشمن وجود دارد. اول آنکه دشمنی را مدیریت کنیم و دوم تغییر در سیاست با کشوری است که آن را دشمن می‌دانیم. در عین حال باید بدانیم که در این روش طرف قوی‌تر دست برتر را دارد هرچند که با ما به گفت‌وگو بنشیند. آنها صرفا منتظر زمان هستند تا ما را از بین ببرند چراکه ابزارهای قوی‌تری در اختیار دارند.

این استاد دانشگاه در عین حال به مذاکرات آمریکا با چین و دست دادن مقامات دو کشور در زمان مائو تفه تونگ اشاره کرد و گفت: وقتی چینی‌ها تفسیرشان از جهان را عوض کردند و به نوعی جهان‌بینی‌شان تغییر کرد به دنبال آن آمریکایی‌ها دیدگاهشان به چین دگرگون شد و تغییر آنجا اتفاق افتاد و آمریکا و چین با یکدیگر دست دادند اما این دست دادن در هر دو سو از موضع قدرت بود نه ضعف.

وی با بیان اینکه باید قبول کنیم که انسان هستیم و می‌توانیم تغییر کنیم، گفت: من حق دارم به عنوان یک کشور و حکومت نظرم را نسبت به دنیا و رویکردهایم تغییر دهم اما این مهم است که در چه چارچوب و پارادایمی اتفاق بیفتد که از سر قدرت و آگاهی و تلاش برای حل مشکل باشد یا از سر فشار و ضعف.

وی در پاسخ به این پرسش که در شرایط فعلی که رابطه ایران و آمریکا با چالش مواجه شده است چه باید کرد، گفت: ما منابع انسانی و مادی زیادی داریم و معتقدم اقتدار همیشه ناشی از درون است. ما باید به خودمان اعتماد کنیم. اعتماد هر کشور به خود جایگاه آن را نزد رقبا و کشورهای دوست و متحد نشان می‌دهد. ما باید پشتمان را به آمریکا کنیم و ظرفیت‌های داخلی خود را ببینیم. نباید دستمان به سمت آمریکا باشد. ما باید آمریکا را نادیده بگیریم و جز این راهی نداریم.

دهشیار ادامه داد: توصیه من به دولت این است که با ایجاد ثروت ابتدا به خودش کمک کند و یا اینکه کمک کند مردم ثروت ایجاد کنند. علاوه بر این منابع کشور را به طور مناسب به شکلی که ضعیف‌ترین اقشار از آنها بهره‌مند شود، توزیع کند تا موجبات پیشرفت کشور شود. همچنین دولت باید امنیت داخلی و خارجی را تامین کرده و به شکلی رفتار کند که بتواند رفتار مردم را مبتنی بر ارزش‌ها سازماندهی کند. یعنی مردم و دولت و مسئولان همان رفتاری که در خانه دارند در بیرون داشته باشند و همان چیزی که مردم برای خود می‌خواهند برای دیگران هم بخواهند.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: ما باید کاری که کره‌جنوبی، مکزیک، ژاپن و چین انجام دادند را بکنیم و جز این راه دیگری نداریم.


 

وی با انتقاد از اینکه حرف‌های اساتید دانشگاه امروز در کشور کمترین اعتبار را دارد، گفت: متاسفانه کشور در شرایطی قرار گرفته است که امیدی به بیرون آمدن از این شرایط وجود ندارد. من خیلی وقت هست که چیزی نمی‌نویسم و حرفی نمی‌گویم اما به احترام دوستان در این جمع حاضر شدم.

دهشیار افزود: ما امروز در شرایطی هستیم که برای کشور و آیندگان هزینه‌های زیادی را به بار خواهد آورد و آیندگان حتما خواهند پرسید چرا کسانی که می‌دانستند و آگاه بودند حرفی نزدند. وقتی مبانی تئوریک ضعیف باشد در چنین شرایطی هم راه‌حل‌ها ضعیف و ناکارآمد می‌شوند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در تقسیم‌بندی آمریکا از دوست و دشمنش، ایران دشمن آمریکا محسوب می‌شود، اظهار کرد: کشورهایی که دشمن آمریکا هستند هم کلامی و هم عملی شیوه زیست آمریکایی‌ها و مبانی و اصول حیات‌بخش آمریکا را زیر سوال می‌برند. اما آمریکا برای مواجه شدن با دشمنش چند رویکرد دارد که در مقابله با ایران رویارویی را انتخاب کرده است. آمریکایی‌ها برای روبه‌رو شدن با ایران استراتژی خاص خود را دارند. آنها در این استراتژی تلاش دارند که سیستم سیاسی حاکم در ایران در عین حفظ پوسته ساختاری تهی از محتوا شود و نتواند آن چیزهایی که قول داده است محقق کند را به ثمر برساند یعنی اعتبار هنجاری سیستم را به چالش می‌کشد.

 

دکتر عطایی

تحلیل من نسبت به این موضوع بر اساس علم سیاست و روابط بین‌الملل می‌باشد. لذا از این منظر با نگاهی تاریخی و کلان نسبت به این موضوع بحث خود را آغاز می کنم. دولت ها مسئولین سیاست خارجه می باشند و سیاست خارجه در جهت تأمین منافع ملی کشور پیش می رود. در کلی‌ترین حالت منافع ملی شامل تأمین امنیت و رفاه مردم می شود. در ایران بر اساس قانون اساسی یک نهاد یا فرد مسئول سیاست خارجی نیست، بلکه های نهادهای مختلف در آن نقش دارند که همگی بر اساس راهبرد سیاست خارجی نقش دارند. از این منظر ما تفاوت عمده‌ای با سایر کشورها و مخصوصاً با امریکا، داریم، در امریکا سیاست خارجی در دست رییس جمهور است.

در نگاه به سیاست خارجه ایران این سوال مطرح می‌شود که سیاست خارجه باید بر اساس منافع ملی باشد یا منافع اسلام. به هر حال ایران همیشه ملاحظاتی را در سیاست خارجه داشته است. 2 رکن اصلی سیاست خارجه ایران عبارتست از: 1- استکبار ستیزی. 2- مبارزه با اسرائیل. اما سیاست خارجه امریکا از بعد از جنگ دوم جهانی سیاست خارجه امریکا در قبال خاورمیانه هیچ ربطی به تأمین منافع ملی این این کشور نداشته و ندارد و عملاً در جهت تأمین منافع اسرائیل می باشد. اسرائیل 5 میلیون جمعیت دارد که نه منابع زیر زمینی دارد نه موقعیت استراتژیک دارد و نه بازاری دارد اما کشورهای عربی تمام این‌ها را دارند. امریکا سالیان سال پشت منافع اسرائیل است لذا در روابط ایران و امریکا می بایست به وجود اسرائیل توجه کرد. علت توجه ویژه امریکا به اسرائیل لابی‌های اسرائیل در امریکا می باشد. لابی‌ها در کلیه زمینه ها فعال هستند. در نتیجه دیده می‌شود که هم ایران و هم امریکا رویکردی غیر از رویکرد منافع ملی داشته اند. از منظر دیگر رویارویی ایران و امریکا به نوعی نیابتی است به عنوان مثال حزب الله به نیابت از ایران و اسرائیل به نیابت از امریکا.


 

دکتر موسوی

با در نظر گرفتن قدرت هژمونی امریکا و هژمون بودن این کشور در عرصه بین الملل، رویارویی ایران و امریکا بسیار طبیعی است. از دوران اوباما به بعد حفظ این هژمون در نظام بین‌الملل به چالش کشیده شده است و در این چالش دولت‌های تجدیدنظرطلب مدنظر قرار می‌گیرند و با آن دچار مشکل می‌شوند. در نگاهی به کشورهای تجدیدنظر طلب متوجه می شویم که ایران تنها در سطح منطقه قدرت امریکا را به چالش می کشد، اما کشورهایی نظیر چین و روسیه در سطح بین‌الملل قدرت امریکا را به چالش می‌کشند. علت پررنگ شدن نقش ایران و دشمنی با آن در سیاست خارجه امریکا، لابی‌ها می‌باشند. هزینه انتخابات در امریکا رو به افزایش است که این هزینه‌ها از لابی‌ها تأمین می‌شود که این امر در امریکا بسیار جا افتاده است. براساس گزارشات پیش‌بینی می‌شود که تا پایان سال 2018 میلادی 3.5 میلیون دلار، لابی‌ها هزینه خواهند کرد. در سال 2017 حدود 650 میلیون دلار کشورهای خارجی در لابی‌های امریکا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. نداشتن لابی ایران در امریکا در بسیاری از سیاست‌های سیاست خارجه ایران اثر منفی گذاشته است. برای نمونه در بحث خروج امریکا از برجام 71% مردم امریکا مخالف بودند، اما به علت نداشتن لابی ایران نتوانست در برابر این خروج بایستد. لابی همیشه پول نیست بعضاً ارتباطات شخصی و فامیلی و سرمایه گذاری در اندیشه ها نیز لابی محسوب می‌شود. در نتیجه این لابی‌ها تخاصمات افزایش می‌یابد، چرا که با توجه به سیاست در امریکا که بر مبنای پول است، لابی‌های ثروت در امریکا بسیار با اهمیت می‌باشند.


 

بحث روابط ایران و امریکا فراتر از لابی‌ها می باشد و هر کشور دیگری که به جای این دو کشور باشد جنگ شکل می‌گیرد، اما چنانچه امریکا بخواهد یک سیاست خارجه عقلانی داشته باشد ابتدا چین و سپس روسیه و بعد با فاصله زیاد از این دو کشور، ایران را دشمن خود تصور می کند. در پررنگ کردن نقش ایران لابی ها بسیار موثرند. در ابتدای انتخابات امریکا ترامپ در ارتباط با مسئله اسرائیل و فلسطین مطرح کرد که این بحث به ما ارتباطی ندارد اما در زمانی که به پول نیاز داشت با اخذ 100 میلیون دلار پول از لابی‌های اسرائیل در امریکاف به صورت کلی مواضع خود را نسبت به این قضیه تغییر داد.

بحث چالش رابطه ایران و امریکا چند بُعدی است. بسیاری از مسئولین در مورد علل عدم برقراری ارتباط با امریکا بحث پول و شرایط نامناسب را مطرح می‌کنند. البته نباید فراموش کرد که ایپک پس از بیست سال توانست قدرت و نفوذ پیدا کند.

 

دکتر رئیسی نژاد

رئیسی‌نژاد صحبت‌های خود را با پاسخ به سوال واقعی بودن یا سوء برداشت بودن تعارض ایران و آمریکا آغاز کرد.  از نظر وی بحث سوء برداشت براساس روانشناسی سیاست خارجه تحلیل می‌شود. یکسری علل و عواملی وجود دارد که منجر به سوء برداشت می شود. مسئولین ایران، امریکا را شبیه توپ پر می دانند که تصمیم‌گیری در امریکا آسان است و در کشور خود سخت. در امریکا دو جامعه وجود دارد: 1- جامعه ای که از دید خارجی ها دیده می شودکه در نیویورک و کالیفرنیا است. 2- جامعه ای که در شهرهایی با وجود یک یا دو خیابان هستند و بیگانه پذیر نیستند. دومین مسئله تصویرسازی است به این معنا که از طریق یک تصویر آشنا یک تصویر جدید را مورد شناسایی قرار می دهند. براساس تصور ایرانیان ترامپ برا بار دوم انتخاب نمی شود و لذا هم اکنون بهترین استرانزی مقاومت است اما به محض انتخاب مجدد ترامپ مسئولین ایرانی دچار شگفتی شده چرا که برنامه‌ای ندارند.


 

رئیسی نژاد معتقد بود مسئله دیگر در این ارتباط مسئبه سندرم فاو می باشد. سندرم فاو به معنای لَختی و ایستایی به این معنا که با تسخیر نظامی ایران نتوانست دستاورد نظامی را تبدیل به دستاورد سیاسی بکند. سندرم دوم سندرم هرات است. در ایران زمان قاجار ایران هرات را فتح کرد، عموی ناصرالدین شاه در طی نامه‌ای از ناصرالدین شاه می‌خواهد مقاومت کند چرا که شورش هند در راه است، اما شاه مقاومت نمی‌کند و هرات را از دست می‌دهد. سندرم هرات به معنای عدم شناخت زمان مناسب برای پایداری است. هیچ گونه سیاست خارجه ایران در برابر امریکا به سرانجام نمی‌رسد، مگر آنکه کامل خود را بشناسیم. مرزهای طبیعی ایران باعث شکل‌گیری ذهنیت عدم امنیت ملی شده است که نتیجه آن شکل‌گیری توهم توطئه در میان رهبران و فرمانروایان ایرانی از گذشته تاکنون شده است.


 

 

این نشست با پرسش و پاسخ حضار به پایان رسید.

 

گزارش تصویری: فاطمه حسن نژاد، نیلوفر شمس

 

 

در بخشی از گزارش نشست از گزارش خبرگزاری ایسنا استفاده شده است.