ایران در نقشه جهان

گزارش نشست علمی چگونگی شکل گیری داعش و محیط راهبردی منطقه

پنج شنبه بیست و نهم آبان ماه 1393

 

 

در ابتدای این نشست جناب آقای موجانی به زمینه های تاریخی شکل گیری داعش پرداختند و داعش را  جنبشی پویا و فعال و دامنه دار در آینده منطقه دانستند. ایشان معتقدند که  تصویری مبالغه آمیز و غلط از داعش در ذهن همه ما وجود دارد و آن اینکه آن را توطئه عربستان یا آمریکا و اسرائیل بدانیم. آقای موجانی در تبین پس زمینه های تاریخی داعش اندیشه بعث و نحله های مختلف آن را تاثیر گذار دانستند. به تعبیری ایده احیای عروبت بعث جدال آنها با خلافت عثمانی صراف به دلیل فقدان زبا و عنصر عربی در امر خلافت بود. امری که بموزات تفکر اصول گرایان بعث در آن دوره، وهابیان نجد ، سنوسی های لیبی  ، جنبش مهدی سودانی ، که آخرالزمانی بودند را نسبب می شد تا در ضدیت با عثمانیها با رویکرد بعث هم جهت شوند. فلذا بی دلیل نیست گفته شود بعث اصولگرا خوارک فکری داعش امروزی بوجود آورده است. سپس انقلاب و همبستگی بعث در  سال 1979 تحول اندیشه بعثی و نزدیکی عروبت و سوسیالیسم را سبب شده  بین عراق و سوریه تفاهم ایجاد نمود و اجتماع عراق وشام برای مسلط کردن عروبت در جهان اسلام را در اواخر دهه1970  میلادی رقم زد. از این نگاه یعنی تشکیل دولت واحد در قلمرو شام و عراق که امروزه داعش دنبال همین نظریه است یعنی یک نوع پیوستگی میان این جنبش با بعث اصوالگرا. البته این جریان با کودتای صدام از عراق خارج شد تا سال 2003 با سقوط صدام از یکسو ، افسران بعثی رانده شده از ارتش عراق از سوی دیگر  و تاثیر گذاری عزت ابراهیم الدوری و شبکه نقشبندی در ساختار عشیره ای این مفهوم دوباره در عراق جان گرفت ، جریان سوم تاثیر گذاز بر داعش نیروهای بعثی سوری درون لبنان هستند حدود 15 سال مستولی بر لبنان بودند، این گروه  بشدت فاسد و غیر قابل کنترل پاز ناحیه حزب بعث سوریه و ارتش آن کشور بوده تنها با راس هرم اطلاعاتی سوری یعنی غازی کنعان در تماس بودند. پس از فشار بین المللی ناشی از ترور حریری و خروج لبنان،کنار مرزهای عراق  و سوریه  مستقر شدند و رابطه ی انها با جنگجویان جهادی در همان مکان آغاز گشت.

 

تغییر مشی سیاسی صدام پس از شکست در سال 1991 از آمریکا و رویکرد به بنیادگرایی اسلامی و تروریسم نیز از موارد موثری  بود که آقای موجانی  متذکر شدند ،  تاسیس "مجلس شورای مجاهدین" در سال 2005  توسط " ابو عمر البغدادی هاشمی الحسنی"   که شاخه  نظامی آن "ابومصب الزرقاوی " بود و پس از مر گ وی  "ابوحمزه مهاجر " جانشین ابو مصب الزرقاوی  "قاعده الجهاد در دجله و فرات" را تاسیس کرد که  شروع ادبیات  و ترمینولوژی داعش امروز از اینجاست ،  و فردی بنام "ابو اسامه عراقی " که افسر سابق بعثی ارتش عراق بود پیوند بعث و داعش را کلید زد.

 

 سپس ایشان نقش جریان تصوف در داعش را توضیح دادند ، جریانی اعتقادی  که گروه شبکه های  طریقت قفقازی با سابقه جهاد صد ساله با کفار در داغستان و قفقاز  تحت رهبری کسانی چون شیخ شامل داغستانی  نیروی بسیار عظیمی برای داعش امروزه فراهم کرده است و این  شیکه های مریدی فققازی بسرعت درون تکیه ها ازبکها و قفقازیهای درون سوریه  با داعش ارتباط برقرار کردند.

 

بخش سوم جریان ضد طریقت محیط کردی شامل پ ک ک  و گروههای زیر مجموعه آن مانند حزب گارگران سوریه استد که رویکرد چب و دین ستیزانه این گروهها ازیکسو و  نفرت بخش اعظم جوامع کردی از این گروه باعث  متحد شدن مخالفان پ ک ک در مناطق کردی و مذهبی شدن آنها و مالا نزدیکی ایشان به داعش شد. جریان دیگه جریان ضد طریقت اما شریعت مدار در منطقه عمومی  اورامان است که  ملا کریکار  مهمترین رهبر این جریان "انصار اسلام " را پایه گذاری کرده و در رقابت با خاندان بارزانی و جریانهای صوفیانه منطقه کردستان بوده و بنوعی دنبال قلع و قمع جریانات صوفی می باشد.

 

 همچنین آقای موجانی  نقش طریقت نقشبندیه را متذکر شدند،  این طریقت با اجتماعی کردن مکتب تصوف و ورود این طریقت با مولانا "خالد نقشبندی" در  مناطق کرد نشین گسترده شد.  شخصیتی که عمیقا اخلاق محور بود اما در حیات دویست ساله تصوف این منطقه انشعبات درون سلسله سبب شد تا گرایشهایی از این طریقت مورد سو استفاده واقع شده و جیش طریقت رجال نقشبندی امروز بعنوان بازوی نظامی دیگری برای داعش باشد. ورود اعراب به کرکوک و پذیرش این طریقت توسط اعراب مهاجر نیز سبب گشت که شخصی مثل عزت الدوری که از همین اعراب نقشبندیه این مناطق است در چارچوب نظام بعث متوجه اهمیت این شبکه گردد. سپس ایشان به تشریح کارکرد ناخواسته جریان های غالی شیعی نزدیک به داعش را مورد بحث قرار دادند، جریان مشعشیان در خوزستان همزمان با صفویه و سرکوبش توسط شاه اسماعیل و تاثیر عمیقی که این جریان هزاره گرا بر اعراب جنوب عراق داشت   و "محمود حسنی صرخی " از همان خاندان و سنت اینک در کربلا دفاع از ایده داعش  را چه بسا غفلتا ترویج می دهد .  در آخر ایشان جنبش داعش را برخاسته از بافت قومیتی عشیره ای  و تاریخی سرزمین عراق وشام دانستند که تاثیر درازمدتی در خاورمیانه خواهد گذاشت و تاکید نمودند شناخت دقیق سیستم های اطلاعاتی متنوع هم شبب شده تا داعش مورد بهره برداری عمیق جهات منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گیرد.

 

در ادامه نشست جناب آقای دکتر یزدان‌فام از زاویه ژئوپلتیکی دلایل شکل‌گیری و رشد داعش را مورد بررسی قرار داند.

 

ایشان خاورمیانه را محیطی بشدت پرآشوب دانستند و در خصوص الگوهای مطالعاتی این منطقه اعلام کردند که هر چند بیشتر کارشناسان این منطقه برای تشریح و تبیین تحولات منطقه از رویکرد واقع‌گرایی بهره می‌برند و معتقدند که در "خاورمیانه  واقع‌گرایی موج می‌زند"، اما آن برای تبیین تحولات منطقه ناکافی دانستند و معتقد بودند که باید به بحث هویت در خاورمیانه توجه ویژه‌ای داشت. در خاورمیانه قدرت و هویت بر شکل‌گیری کنش‌گران و رفتار آنها موثر هستند. مولفه‌های موثر بر رفتار بازیگران منطقه متأثر از مسایل بنیادی منطقه از جمله عقب‌ماندگی اقتصادی و اجتماعی، وجود مذاهب، ادیان و اقوام گوناگون و شکاف‌های موجود بین آنها است که باعث شکل‌گیری بلوک‌بندی‌های متعدد در منطقه شده و روند تحولات و چالش‌های منطقه‌ای را به شدت پیچیده‌تر کرده است.

 

در حوزه گفتمانی ظهور چهار ایدئولوژی مدرن ملی‌‌گرایی عربی، سوسیالیسم، اسلام سیاسی و لیبرالیسم در یک‌صد سال اخیر در جهان اسلام و مقابله حکومت‌های سنتی با آنها، باعث بوجود آمدن ناهمگونی‌ها شدید در  نظام‌های سیاسی در خاورمیانه شده است. تلاش و رقابت آنها بر گسترش نفوذ خود در منطقه از عوامل موثر در شکل دادن به تنش‌ها و بحران‌ها، رویدادها و روندهای منطقه‌‌ای است.

 

دسته سوم از مولفه‌های موثر در تحولات منطقه را در مناقشات سرزمینی و عدم ‌شکل‌گیری دولت ملی بر پایه قومیت‌ها و ملیت‌ها، بازیگران فرامنطقه‌ایی، انرژی مانند نفت و گاز و کمبود آب، شکاف فقر و غنی در جهان عرب بین کشورهای حاشیه‌های خلیج فارس و سایر کشورهای عربی، مناقشه اعراب و اسرائیل عنوان کرد که موجب بروز شکاف‌ها و مناقشات متعدد در خاورمیانه شده‌اند. هر یک از این عوامل تاثیر مهمی در حال و آینده خاورمیانه دارند.  ایشان  خاورمیانه امروز را به چهار بلوک تقسیم‌بندی کردند که عبارتند از: بلوک هویتی- قدرتی ایران،  بلوک شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان، بلوک ترکیه  و بلوک رژیم صهیونیستی و غرب. دولت‌های دیگر منطقه بین این بلوک‌ها شناورند و عضوگیری می‌شوند.

 

دکتر یزدان‌فام در بحث شکل‌گیری داعش در منطقه نظریه خلاء قدرت را مورد توجه قرار داده و گفت: در ‌شکل‌گیری داعش مهم‌ترین عنصر خلاء قدرت در منطقه است که در سال‌های گذشته سه عامل در بروز و تشدید آن موثر بودند: 1) عدم تمایل آمریکا به درگیری در منطقه، 2) اعتراضات اجتماعی و سیاسی در جهان عرب که به بهار عربی یا بیداری اسلامی معروف شدند، 3) وجود و تشدید دولت‌های شکننده در جهان عرب که از انجام وظایف دولت ملی و اعمال حاکمیت ناتوان هستند.

 

در بحث مبانی فکری داعش و تحولات و روندهای سیاسی و اجتماعی موثر بر آن باید به سه محور زیر توجه کرد: 1) آرمان مذهبی  و سیاسی جریان‌های سلفی‌ در جهان اسلام؛ 2) روند تحولات سیاسی در جهان اسلام و شکل‌گیری گروه‌های جهادی در کشورهای منطقه؛ 3) نقش‌ قدرت‌های فرامنطقه‌ای به ویژه شوروی و آمریکا و رژیم صهیونیستی در پیدایش مسایل و مشکلات جهان اسلام. گروه‌های سلفی در پی بازگشت به دوران درخشان صدر اسلام هستند. مواجهه جهان اسلام با غرب و آشکار شدن عقب‌ماندگی آن موجب واکنش‌های مختلفی در جهان اسلام شد و بازگشت به سلف صالح یکی از آنها است. در جهان اهل سنت به لحاظ اندیشه سیاسی سه نوع سلفی‌گری را بوجود آورد. سلفی‌های تبلیغی که بنیان‌گذار آنها محمد ابن عبدالوهاب و خواستگاه‌شان عربستان سعودی است. آنها به تبلیغ اسلام در میان مسلمانان می‌پردازند، نوع دوم سلفی‌های اخوانی هستند در مصر زمان جمال عبدالناصر شکل گرفتند. با ناصر برای رسیدن به حکومت همکاری کردند، اما وقتی ناصر به حکومت رسید همه آنها را دستگیر و زندانی و سران‌شان را اعدام کرد. بازاندیشی آنها در زندان موجب توجه بیشتر به جهاد شد و آن رای برای احیای اسلامی ضروری دانستند که فراموش شده است. این گروه در اثر تحولات داخل مصر و مناسبات جهان اسلام با ابرقدرت‌ها در دو دهه پایانی قرن بیستم و دهه نخست قرن 21 متحول و به گروه‌های متعدد دیگر تقسیم شدند. این گروه دولتمردان جهان عرب را مهره‌های کفار و غرب  می‌دانستند و به جهاد علیه کفار روی آوردند. در دوره اول جهاد علیه شوروی بود که به افغانستان حمله کرده بود. در افغانستان "سلفی‌های جهادی جهان‌گرا " شکل گرفت و عملاً القاعده به وجود آمد. بعد از پایان جنگ افغانستان آمریکا هدف اصلی این گروه‌ها بود. پس از یازده سپتامبر  و سرکوب شدید جهادی‌ها از سوی آمریکا، رویکرد جدیدی در عراق شکل گرفت که مسئله‌شان این بود که چرا جوانان اهل سنت برای جهاد با کفار به آنها نمی‌پیوندند؟ زرقاوی که رئیس شاخه عراقی القاعده بود، برای تهیج جوانان اهل سنت، استراتژی جنگ علیه شیعیان را مطرح کرد و به رغم مخالفت القاعده با انفجار حرمین امامان شیعه در سامرا این استراتژی را عملیاتی کرد که با تدبیر علما و مراجع شیعه ناکام ماند و پس از مدت کوتاهی در اثر بمباران‌های آمریکا کشته شد. روند تحولات در عراق و سوریه و به طور کلی در جهان عرب موجب شد که سلفی‌های تکفیری بسیار خشونت‌گرا بوجود شکل‌ بگیرند. آنها هر کس غیر از خودشان را کافر تلقی می‌کنند: کافر نزدیک شیعیان هستند و کافر بعید  جهان غیر مسلمان.

 

به لحاظ گفتمانی، شکل‌گیری داعش در منطقه موجب بروز سه شکاف اساسی شده است: شکاف اول شکاف شیعه و سنی است. استراتژی زرقاوی ایجاد شکاف و منازعه بین شیعه و سنی بود تا با شیعه‌هراسی  جوانان عرب سنی را از خمودگی و غفلت بیرون آورده همه را برای جنگ بسیج نماید. شکاف دوم، شکاف  اسلام و کفر است  و شکاف سوم، شکاف خشونت و رحمانیت است. گفتمان رحمانی داعش را در جهان اسلام  بعنوان یک گروه خشونت‌طلب و افراطی بازنمایی کرده و جرأت دولت‌های منطقه را برای حمایت از آنها گرفته و مانع از پیوستن مسلمانان به این گروه می‌شود.

 

در قسمت پایانی نشست آقایان موجانی و یزدان‌فام به پرسش‌های حاضرین پاسخ داده و مباحث خود را جمع‌بندی کردند.

 

دکتر یزدان‌فام در پاسخ به پرسشی در مورد نقش ترکیه در برابر داعش گفت: برخی از کشورهای منطقه تلاش کردند با حمایت از برخی گروه‌های منطقه یک جنگ  نیابتی علیه بشار اسد و ایران راه بیاندازد؛  اما در روند تحولات این جریان به شدت افراطی شد. شکاف بین کردها و ترک‌ها در ترکیه باعث خطرناک شدن اوضاع برای ترکیه شده است و فشار آمریکا بر ترکیه نیز باعث شده ترکیه  در یک وضعیت پارادوکسیکال بین سه کنش‌گر موثر داعش، کردها و آمریکا  گیر کند و راه‌حل ساده‌ای نیز برای مقابله با مشکلات و چالش‌های بوجود آمده ندارد.

 

 ایشان در جواب سوالی که داعش را جنبش یا انقلاب می دانند ، گفتند که "انقلاب را از بزرگی رهبران و جنبش را از کوچکی رهبران بشناسید." ، داعش فاقد رهبری منسجم است و فقط با دشمن‌سازی توانسته چند ده هزار نفر را از سراسر جهان دور هم جمع کند. سیاست‌ها و رفتاری نادرست دولت‌های منطقه با مردم و رفتار تحقیرآمیز جهان غرب علیه مسلمانان در غرب و منطقه موجب گرایش گروه‌های افراطی مسلمانان به داعش شده است. انتقام محصول تحقیر شدن و نفرت است و برای مقابله با این گروه باید جدا از اقدامات نظامی که در حال انجام است، باید دست به اصلاحات گسترده سیاسی و اجتماعی زد.

آقای موجانی نیز در جمع بندی گفته های خود ادامه دادند که داعش ربطی به سلفی گری ندارد و بیشترین احساس ترس از داعش از جانب عربستان است چون داعش مهمترین هدفش اعلام خلافت و رسیدن به مکه و مدینه است و نابودی دولتهای مرتجع حوزه خلیج فارس ، درگیری داعش و جبهه النصره نیز شاهد دیگری به این مدعاست. وی در باب نقش ترکیه آن  رفتاری منطقی بر منطق " عمق استراتژیک "  احسان داوود اغلو توضیح دادند و آینده داعش را در مناطقی دانست که دو ویژگی عدم تجربه خشونت و دانش اجتماعی اندک را با هم داشته باشند. مناطقی مانند لیبی، صحرای افریقا ، آسیای میانه و آسیای جنوب شرقی  . وی در ادامه نقش روشنفکران جهان عرب در بحرانهای امروز را بسیار ضعیف دانست و ادامه داد که امروزه در جهان عرب حرفهای سلفی و داعشی طرفدار دارد نه محمد ارکون یا نصر حامد ابوزید  یا جابر الجابری ! وی در ادامه نقش ارتش عراق را زیاد پررنگ ندانست و اعلام داشت که عراق فاقد ارتش منسجم بود حتی نیروی پلیس چند برابر ارتش بودجه و نیرو داشت و نباید از ارتش عراق انتظار زیادی داشت ، هر کسی بجای نوری مالکی بود کاری دیگری نمی توانست انجام دهد و بخشی از رفتارهای مالکی تابع شرایط اجتماعی عراق است تاریخ عراق این را نشان داده در عراق باید امیر بود نه چیز دیگر این روش کنترل عراق است. وی معتقد بود vacuum of power ناشی ازرویکرد امریکا به پاسفیک فضای عمل داعش را برای یک دوره طولانی تامین و متاسفانه تمدید خواهد نمود و امریکا همچون جراح حاذقی خاورمیانه را بیماری بر روی تخت نگاه خواهد داشت تا دغدغه های خود را در پاسفیک پایان بخشد در این منطق عملیات هوایی مثل کارکرد طبیبی است که زخمی را می گشاید تا چرک خارج شود و جراحتی را ایجاد می کند تا عفونت در نقطه دیگر بدن بیمار وارد گردد لذا ما نباید حرکتی کنیم پیاده نظام امریکا شده و نیروی داعش با تغییر جهت از درون محیط و اقلیم عربی به سمت ما بیاید. این جنبش بهرحال دچار استحاله خواهد شد و نباید اشتباهاتی مرتکب شویم که تاوان آن را تا نسلهای بعد پرداخت کنند.