ایران در نقشه جهان

گزارش نشست نسبت علوم سیاسی و تحولات جاری منطقه

سه شنبه بیست و دوم تير ماه 1395

 

 

انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی نشستی را با موضوع نسبت علوم سیاسی و تحولات جاری منطقه در روز سه شنبه 8 تیرماه 1395 در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار کرد. در  این جلسه که با حضور اساتید و دانشجویان دکتری دانشگاه های مختلف تهران برگزار شد، چالش‌ها و مشکلات علوم سیاسی در فهم و تبیین تحولات چند سال اخیر منطقه خاورمیانه و جایگاه آن در نظام تصمیم گیری کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت. 

 

دکتر سجادپور: دانشکده روابط بین الملل

در ابتدای این جلسه دکتر سجادپور رئیس انجمن علوم سیاسی ایران به بیان مقدمه‌ای درباب موضوع مورد بحث پرداختند و گفتند: منطقه وارد مرحله حساسی شده است.  سرعت تحولات و شدت آنها، جنگهای نیابتی و... به گونه‌ای است که می توان گفت منطقه  خاورمیانه دچار تحولات ساختاری شده است. به زعم وی مهمترین ویژگی‌های این تحولات عبارتند از  :

1-سرعت تحولات  است که به شکلی بهمن وار همه جوامع را یکی پس از دیگری در بر گرفت.

2- پر کنشگر بودن تحولات: به این معنا که علاوه بر دولتها بازیگران مختلفی را درگیر خود کرده بود. در وقایع بوجود آمده طیف وسیعی از کنشگران از داعش گرفته تا تک تک بازیگران منطقه ای مانند قطر عربستان ترکیه و غیره. قدرتهای فراملی و فروملی هر کی درگیر این تحولات هستند.

3- ویژگی سوم تحولات پر اثر بودن آنهاست. دامنه و شدت تحولات به گونه‌ای است که جهت آن به سوی تحولات ساختاری حرکت کرده و می توان  از آن تحت  عنوان شرایط نوین یاد کرد.

حال سوال اصلی این است که این تحولات چه نسبتی با رشته ما یعنی علوم سیاسی دارد؟ . چه کاربردی را باید از علوم سیاسی انتظار داشت ؟ دکتر سجادپور در پاسخ به سئوال فوق بیان داشت:

-بدون شک تولید فکر وفهم یکی از کارکردهای رشته علوم سیاسی است. در تحولات منطقه قدرتهای فراملی و فروملی متعددی درگیر هستند و علوم سیاسی می تواند درک و فهم مناسبی از نقش آنها به ما ارائه کند. از دیگر کارکردهای رشته ما پیش بینی سمت وسوی تحولات است.

- میان رشته ای ، درون رشته ای عنوانی است که می توان در شرایط کنونی برای علوم سیاسی به کار برد. چرا که هیچ یک از گزارش های علوم سیاسی به طور کامل قادر به تولید و فهم تحولات از یک سو و پیش بینی آنها از سوی دیگر نیستند. مثلا آیا اندیشه سیاسی می تواند به طور کامل پدیده داعش را به تنهایی تبیین کند؟ خیر . بدون شک در اینجا تلفیق اندیشه سیاسی و روابط بین الملل، اقتصادی سیاسی ( درآمد زایی داعش)  ارتباطات سیاسی هم می تواند مفید باشد.

 

دکتر کیهان برزگر:  دانشگاه علوم و تحقیقات

دکتر برزگر از اساتید دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در توضیح ارتباط میان علوم سیاسی و تحولات منطقه معتقد بود، نکته اصلی این است که تحولات منطقه به گونه ای رشته های ما را به هم نزدیک کرده است.برای مثال داعش از منظر حقوق بین الملل، علوم سیاسی، مطالعات تروریسم و .... مورد ارزیابی قرار گرفته است. اما سؤال اینجاست که این تحولات چه تأثیری در حوزه سیاستگذاری بر جای گذاشته است؟  در پاسخ به این سئوال وی معتقد بود  از سه جهت می توان این مسئله را بررسی کرد :

1-    متدولوژی راه حل ها: توافق هسته ای آثارش این بود که نگاه کشورهای منطقه به ایران را عوض کرده است. نوعی احساس رقابت نسبت به نقش ایران بوجود آمده است . تحولات منجر به این شده است که متدولوژی راه حل ها تنوع پیدا کند. توافق هسته ای باعث شد که دیپلماسی چندجانبه گرا موضوعیت پیدا کند.

2-    دیپلماسی چندجانبه : مثلا ایران و عربستان به این نتیجه رسیده اند که از طریق دیپلماسی چندجانبه گرا مشکلات منطقه قابل حل است. ضمن اینکه کشورهای کوچک نیز خواهان ایفای نقش هستند. مرزهای منطقه نمی تواند  بدون در نظر گرفتن قدرتهای کوچک حل و فصل شود.

3- ارتباط میان نخبگان و توده ها: تحولات چند سال اخیر خاورمیانه ارتباط میان نخبگان و توده ها را عوض کرد. نخبگان سیاسی دیگر مثل گذشته نمی توانند بدون توجه به خواسته های عمومی مردم و جامعه خود تصمیم گیری کنند. برای مثال ژنرال سیسی نمی تواند اقتدار خود را بدون توجه به توده ها اعمال کند. نمونه بارز این موضوع را می توان در قضیه جدایی جزیره مصر دیدکه با مخالفت دادگاه عالی مصر روبرو شد.

 

دکتر غلامرضا حداد : دانشگاه علامه طباطبایی

سخنران بعدی جلسه دکتر حداد از دانشگاه علامه طباطبایی بود. به نظر وی آنچه که به عنوان نقطه ضعف علوم سیاسی در جامعه ایران می توان نام برد، برخورد ایدئولوژیک نسبت به پدیده های سیاسی است.  در ایران بسیاری از تحولات مبنایی عقلانی ندارند سعی می‌شود از طریق نظریه‌ها عقلانی جلوه داده شود. در حالیکه پژوهشگر سیاسی باید به طور مستقیم به تحولات سیاسی بیپردازد. به طور کلی  مشکل اساسی علوم سیاسی در  ایران آن است که در پشت نگاه تحلیلی نوعی ارتباط با حاکمیت وجود دارد که یک ضعف محسوب می شود.

 

دکتر حاکم قاسمی : دانشگاه بین المللی امام خمینی

در ادامه دکتر حاکم قاسمی استاد دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین به ایراد سخنرانی پرداختند. وی معتقد بود یک رابطه و تأثیر متقابل میان علوم سیاسی و تحولات منطقه بوجود آمده است. دکتر قاسمی مهمترین نتیجه تحولات منطقه را مطرح شدن مفاهیم حدید و گسترده تر شدن حوزه علوم سیاسی دانست. به زعم وی این تحولات هم چنین باعث شد  قدرت و ساختار قدرت متحول شود. نتیجه دیگر تحولات منطقه این است که امنیت و تهدید هم کاملاً به شکلی متفاوت از گذشته مطرح شده است.  از سویی دیگر علوم سیاسی نیز می تواند با خلق استراتژیهای جدید بر این تحولات اثر بگذارد و به آن جهت دهد. نوعی خلاقیت و استراتزی برای متناسب با شرایط باید در دستور کار علوم سیاسی باشد.


 

 

دکتر دهقانی فیروزآبادی: دانشگاه علامه طباطبایی

دکتر دهقانی فیروز آبادی بر نقش انجمن های علمی و تلاش آنها برای حل مشکلات جامعه تاکید کردند. وی معتقد بود در ایران انجمن ها نادیده گرفته شده اند یا فعال نیستند. این در حالی است که  هدف نهایی علم حل مشکلات و مسائل است. در ایران تاکید صرف بر نظریه های جاری عبث و بیهوده است. دکتر دهقانی در ادامه به یکی دیگر چالشهای علوم سیاسی در ایران اشاره کرد و آن پیوند این رشته با قدرت است. وی معتقد بود  از مشکل ترین حوزه‌‌های علوم انسانی علوم سیاسی است چرا که با قدرت ارتباط دارد. این حوزه از آنجاییکه کیفی است کار کردن سخت در آن سخت است.

نکته دوم : اگر علم قرار است مشکلات را حل کند از موضع اپوزیسیون صرف کفایت نمی کندو اعتماد آفرینی متقابل میان قدرت و علم باید بوجود بیاید.

نکته سوم این که علوم سیاسی و روابط بین الملل در ایران بیش از حد نظری شده است و به حوزه های عملی کمتر توجه شده است. بزرگترین نظریه پردازان روابط بین الملل مثل مرشایمر و مورگنتا بر تاریخ تاکید کردند.  انجمن های علمی  می توانند این خلاء نظری و عمل را حل کند. مهم ترین رسالتی که انجمن ها دارند ، وساطت بین حوزه نظر وعمل است.

نکته چهارم  اینکه بسیاری از نقدهای ما خروجی سیاستگذاری ندارد. مثلاً در روزنامه ای دو صفحه از دریای خزر نوشته می شود بعد عنوان می کند که سهم 13 درصدی ایران باید تبدیل شود به پنجاه درصدو لی نمی گوید چگونه باید این اتفاق بیفتد.

 

دکتر کاشی: دانشگاه علامه طباطبایی

دکتر کاشی از دانشگاه علامه طباطبایی سخنران بعدی جلسه بود. وی در ابتدای سخنان خود بیان کرد: صحبتم را با یک تمثیل آغاز می کنم. آمریکا که به عراق حمله کرد ایران در جزیره فاو دروبین هایی گذاشته بود که بهترین تصویرها را به دنیا مخابره می کرد.  برای اولین بار بود که ایران تبدیل به مهم ترین منبع خبری یک رویداد تبدیل شد. دلیل این موضوع این بود که ایران در همسایگی عراق بود و در دل تحولات جنگ آمریکا و عراق بود.اکنون نیز به شکلی دیگر ما در دل تحولات منطقه خاورمیانه هستیم. ما خیلی به ماجراهایی که در منطقه اتفاق می افتد نزدیک هستیم اما دانش کمی درباره آن داریم.  ما الان با دروبین غربی ها و دیگران به تحولات منطقه خودمان نگاه می ‌کنیم. چرا؟ چرا نمی توانیم یک نظام سیاسی منسجم دانشی داشته باشیم که دیگران آن را از ما بگیرند؟ وی درپاسخ به این نکته اشاره کرد که علوم سیاسی در ایران  و درسهای آمورشی ما هیچ کدام ناظر به امر حاضر و تحولات حاضر مانیست. بخشی از ماجرا مربوط به این است. اما بخش دیگر مربوط به این موضوع است مه ایران بازیگر فعال منطقه این و نظامیان استراتژیست های ما قطعا دانش عملی بالائی دارند.

کسانی که این کنش ها را در منطقه انحام می دهند، دانش عملی خود را دارند و اما چرا این دانش عملی به یک نظام علمی تبدیل نمی شود؟ آیا آنهایی که دانش عملی دارند علاقه ای به این موضوع دارند ؟  جواب منفی است . اما چرا؟

واقع قضیه این است که این کنشگران در نظام های دمکراتیک نماینده اراده عمومی هستند. آنها اگر شکست بخورند می گویند که شکست خوردیم.  اما در اینجا بازیگرانی وارد میدان های عملی منطقه ای شده اند که نماینده اراده جمعی و عمومی نیستند.  بنابراین از طرق رسانه های جمعی کج فهمی می‌کنند. رسانه های ما در خدمت یک اراده خاصی است. بنابراین  ما مثل قضیه فاو می توانیم یکی از منحصر به فردترین منبع اطلاعاتی برای دنیا باشیم. چرا که عاملیت های مختلفی داریم.

 

دکتر شریعتی : دانشگاه تربیت مدرس

دکتر شریعتی از دانشگاه تربیت مدرس تهران در ادامه به ارائه نظرات خود پرداخت. وی در ابتدای بحث به این نکته اشاره کرد که علوم سیاسی در ایران فرضت فکر کردن نداشته است اما الان یکی از برهه هایی زمانی برای فکر کردن است. تحولات این منطقه این فرصت را در اختیار ما قرار داده است. استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه به تاثیر تحولات بر علوم سیاسی پرداخت و آن را در سه مقوله تقسیم بندی کرد.

1-    افزایش دقت نظری برای ورود به مباحث کاربردی:

یکی از نتایج تحولات منطقه افزایش دقت نظری است. بسیاری از کشورها را دوست خطاب می‌کنیم در صورتیکه این تحولات مشخص کرد که  آنها رقابت جدی با ما دارند. هم چنین تروریسم دقت ما را زیاد کرده است.

2-     نتیجه دیگر تحولات  این است که به هویت های منطقه ای تو جه بیشتری کنیم. کردها، عربها، فارس‌ها.  الان این فرصت ایجاد شده که دقت مان را نسبت به این هویت های بیشتر کنیم.  

3-    فهم تضمن تحولات سیاست خارجی نتیجه سوم این تحولات بوده است.  جمهوری اسلامی ایران یک غرور کاذب در سیاست خارجی داشته است. این تحولات نیز جایگاه ایران را به خوبی نشان می دهد. فهم نقش بازیگران بین المللی برای ما زیاد شده است.

 

دکتر نوذری : دانشگاه آزاد اسلامی

در ادامه جلسه دکتر حسینعلی نوذری از دانشگاه آزاد در رابطه با چالشهای علوم سیاسی در ایران بیان کرد: جهت دهی پژوهشی  و آموزشی ما به گونه ای بوده است که دغدغه شناخت مسائل را نداشته است. این در حالی است که ما با این گونه رویدادها بیگانه نیستیم. ما با پدیده های انسانی سروکار داریم که ذهن مهندسی قادر به تحلیل آنها نیست از این رو ناچار به درگیر شدن در تحلیل انسانی پدیده ها و کنش های اطراف خود هستیم.

تحولات دو دهه اخیر( بخشی از حامیان استراتژیک ) در یک پازل گسترده قابل فهم است. بخشی از موجودیت آنها را می‌توان در تغییر نوعی نگاه منافع دراز مدت قدرتهای بزرگ بدانیم. اما باید بدانیم این پدیده ‌ها  فلسفه ای دارند. این مسائل باید برای ما مهم باشد چون ظهور واکنشی و  کنشی در پیوند با انقلاب اسلامی ایران دارند.


 

 

دکتر گل محمدی : دانشگاه علامه طباطبایی

در ادامه دکتر گل محمدی از دانشگاه علامه طباطبایی به ارائه نظرات و دیدگاههای خود پرداخت. گل محمدی در ابتدای بحث خود گفت: بحث بنده از زاویه آسیب شناسی پژوهش و آموزش علوم سیاسی است. اگر علوم سیاسی تحلیل خوب ارائه نمی دهد پاسخ نمی هد به این دلیل است که در دانشگاه ها دیگر علوم سیاسی وجود ندارد. تا زمانی که نسبت کنونی میان علوم سیاسی و دانشگاه وجود دارد همین مسئله وجود خواهد داشت. یعنی بدون کارکرد خواهدبود. باید نسبت میان قدرت و علم و دولت و دانشگاه تغییر کند تا مشکلات از پیش رو برداشته شود ما نمی‌توانیم مفهوم سازی خود را ارائه کنیم و هر چه بگوییم تز روشنفکری بی اساس است.  این ارتباط فعلی برای علوم ساسی و سایر حوز های علوم انسانی مخرب است.

 

دکتر اشتریان : دانشگاه تهران

دکتر کیومرث اشتریان استاد دانشگاه تهران سخنران بعدی جلسه بودند. وی در ابتدای مباحث خود بر این نکته تأکید کرد که ما نیار داریم به تولید علوم سیاسی بپردازیم  و می توانیم این کار را انجام دهیم .با اساتیدی که داریم و سطح دانشی که دارند می توانیم علوم سیاسی را تولید کنیم که به ما امکان تحلیل مسائل جاری را بدهد.  اما متاسفانه در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد با وادار کردن دانشجویان به یادگیری نظریه‌های محتلف آنها را از بین می‌بریم زیرا توجهی به مسائل عملی نمی‌کنیم راه حل این مسئله را می توان در دو مسئله  متدولوژی و اعتماد به نفس علمی یافت. زمانیکه درس متولوژی را جدی بگیریم اعتماد به نفس علمی نیز تقویت می شود.  

 

دکتر راه نجات : مدرس دانشگاه علامه طباطبائی

در باب نسبت يابي علوم سياسي با تحولات منطقه خاورميانه مي بايست گفت كه اين نسبت در مطالعات اكادميك علوم سياسي در ايران بسيار ضعيف است.علت اين ضعف را در سه مقوله مي توان يافت:

١.از بعد روش شناسي:

مطالعات علوم سياسي در ايران مبتني بر روش هاي عمدتا قديمي كيفي است و با عدم توجه به روش هاي كمي و روش هاي تركيبي كه بيشتر از ساير رشته ها همچون كيهان شناسي،

شيمي،فيزيك كوانتوم،و حتي پزشكي أخذ شده است،ناتوان از علت يابي و تحليل دقيق پديده هاي پيچيده همچون تروريسم مذهبي (مانند داعش و طالبان)است.

٢.عدم توجه و دقت به تاريخ انديشه سياسي در منطقه خاررميانه و اسلام:از انجا كه ضعف بنيادين در روش تحقيق وجود دارد اكثر دانش پژوهان سياسي با روش هاي اينده پژوهانه نا اشنا هستند لذا امكان الگو برداري از تاريخ انديشه سياسي در خاورميانه و اسلام براي پيش بيني اينده اين منطقه و يافتن نقاط اسيب پذير وجود ندارد.براي مثال دانش پژوهان سياسي در ايران نمي توانند با ضريب اطمينان بالا نوع بحران سياسي ١٠ساله اينده را در اين منطقه مشخص كنند در حالي كه كارشناسان سازمان سيا در سال ٢٠٠٣ شكل گيري حكومتي تحت عنوان خلافت جديد اسلامي را در خاورميانه پيش بيني كرده بودند

٣ .نامانوس بودن با مطالعات اقتصاد سياسي و عدم بكارگيري تحليلهاي چند بعدي بر امده از اين رشته مطالعاتي :

در حالي كه مطالعات اقتصاد سياسي در جهان داراي سابقه ايي بيش از نيم قرن است و انجمن هاي علمي و تحقيقاتي مخصوص خود را دارد اما در ايران متاسفانه هنوز اين رشته اعتبار اكادميك نيافته است.در مقاطع ارشد و دكتري به صورت موردي بعضي از اساتيد و دانشجويان به اين حوزه مطالعاتي توجه مي كنند كه عمدتا نقش جانبي در حوزه تخصصي انها مي يابد.در حالي كه  از نگاه اقتصاد سياسي دقيق تَر مي توانيم ميان ابعاد مختلف تحولات خاورميانه و علوم سياسي ارتباط برقرار كنيم.از نگاه اقتصاد سياسي، خاورميانه يك منطقه هميشه مهم است و علت اساسي اهميت اين منطقه ريشه در مسايل اقتصادي دارد كه تحت تاثير نظام هاي سياسي خاص اين منطقه مي تواند تبديل به چالشي منطقه اي و بين المللي شود.

ايران به عنوان يك قدرت منطقه ايي  مهم در خاورميانه براي كاهش اسيب پذيري هايش از تحولات منفي  مي بايست تبديل به عضو مهم و استراتژيك اقتصاد جهاني شود و از طرف ديگر  حجم كثيري از منافع اقتصادي جهاني در خاورميانه(منطقه ايران و شامات)مي بايست قرار گيرد (شبيه منطقه اسياي جنوب شرقي ) تا از ميزان دخالت هاي دول قدرتمند فرا منطقه ايي كه به دنبال كسب منافع اقتصادي خود از راه هاي خلاف قوانين بين المللي (همچون تجارت مخفيانه تسليحات،قاچاق انسان،قاچاق عتيقه،قاچاق نفت،قاچاق اعضاي بدن انسان)هستند كاسته شود.زيست اقتصادي داعش نمونه عالي از چنين مساله ايي است.

 

دکتر اسدی: دبیر اجرایی کمیته جامعه شناسی سیاسی انجمن علوم سیاسی

سخنران پایانی جلسه خانم دکتر اسدی از دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات بود. وی در بیان چالشهای کنونی علوم سیاسی معتقد بود حوزه آکادمیک و قدرت به یکدیگر اعتماد ندارند و اگر اعتمادی وجود دارد این میزان اعتماد برابرنیست. به این معنا که جبهه گیری از سمت حاکمیت به علوم سیاسی وجود دارد و نه بالعکس. وی راه حل این مسأله را در تغییر نگاه حاکمیت به علوم سیاسی دانست.

 

این جلسه با تقدیر از اعضای کمیته های مختلف انجمن علوم سیاسی از جامعه کمیته اجرایی، کمیته اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و اندیشه سیاسی پایان پذیرفت. 

 


 


 




 

 

تهیه و تنظیم گزارش: مرتضی شکری