ایران در نقشه جهان

گزارش نشست آموزه ها و آینده داعش

دوشنبه سیزدهم دي ماه 1395

 

 

 

در ابتدای این نشست، دکتر قدیرنصری به عنوان مطلع بحث، نکاتی زیر عنوان «متن خشونت؛ تأملی در چهار کتاب مؤثر برای درک آینده ی افراط گرایی دینی» ایراد کرد و گفت: سخن من یک مقدمه دارد، یک توضیح و یک نتیجه. نکته ی مقدماتی این است که امروزه متأسفانه خشونت از نوع و به نام دین، سایر اقسام خشونت را تحت الشعاع قرار داده و دغدغه ی بقاء و امنیت، دیگر دغدغه های رهایی بخش را به دور افکنده و اصطلاحاً فریز کرده است. چنین روندی، به نفع ارتقای کیفیت زندگی و حیات مولد نیست و موجب ایجاد نهادها و تولید ساختارهایی خواهد شد که به نظرم ذخایر نسلی را نابود خواهد کرد.

 

او تصریح کرد: نکته مقدماتی دیگر این که طی پنج سال اخیر که اصطلاحاتی نظیر خلافت اسلامی، انتحار یا استشهاد، سلفیسم جهادی، قلمروگشایی و بیعت با خلیفه، هجرت و … رواج پیدا کرد، یکباره متوجه شدیم متأسفانه جامعه دانشگاهی و حتی حوزوی ما، کاری جدی در این زمینه تولید نکرده است. به عبارت دیگر، میزان آشنایی جامعه ی دانشگاهی – حوزوی ما با مباحث و روندهای اطراف ایران به مراتب کمتر از غرب شناسی و مسائل غربی هاست. غالب روشنفکران، عربی نمی دانند و نمی خوانند، غالب حوزویان هم غرب را اصلی ترین نیروی مهاجم قلمداد کرده، از تمرکز عمیق روی خارج نزدیک طفره رفته اند. حال که بحمدالله دانشگاه به حد شگفت‌آوری توسعه کمی یافته، حوزه‌ها نیز رشد خوبی داشته‌اند انتظار این است که به زمینه‌های موجده و مقوم خشونت در همین نزدیکی توجه و تعمق بیشتری بشود.


چهار اثر دوران‌ساز به مثابه‌ی راهنمای خشونت و تکفیر 


این استاد دانشگاه با بیان اینکه من قصد ندارم در تشریح آینده‌ی خشونت در منطقه‌ی خودمان، دوباره تاریخ را توصیف کنم، اظهار کرد:  فلذا روی پنج کتاب و توصیه های اساسی آنها تمرکز می‌کنم. به نظرم نکاتی هست که حداقل خود من از آنها غافل بودم. کتبی که از آنها اسم می برم سالها پیش منتشر شده اند و غالب اینها در ایران هم ترجمه نشده اند تا وجدان ما، اندک آشنایی با روندهای جاری پیدا کند. به همین خاطر وقتی خبری درباره ترور سفیر روسیه در آنکارا می شنویم یا عملیات انتحاری دختر ۹ ساله را می بینیم متعجب می شویم. این تعجب، محصول اطلاع اندک از فکر خشونت است که فصل خشونت بار را تکریم و حتی تقدیس می‌کند.


کتاب نخست: اداره‌التوحش نوشته‌ی ابی‌بکر ناجی


او با اشاره به کتاب اداره‌التوحش، سال ۲۰۱۱ در ۱۱۳ صفحه  که به قلم یکی از تئوریسن‌های سرشناس جریان سلفی تکفیری نگاشته شده است، گفت: این کتاب، رهنامه قابل توجهی را پیش چشم و پای گروههای رادیکال قرار داده است. این کتاب در پنج مبحث تنظیم شده و مسأله ی مرکزی آن این است که با در هم ریختن مرزهای مقرر بین دولتهای مقیم شامات و بین‌النهرین چگونه می توان این هرج و مرج را سامان داده، خلافت اسلامی را تأسیس کرد. نخستین مبحث کتاب به توضیح این می پردازد که عبارت اداره‌التوحش (وضعیتی که دولتها به خاطر جنگ داخلی مستأصل شده‌اند و مردم در شرایط اسفناکی از حیث امنیت و درمان و رفاه به سر می‌برند) چیست و سوابق تاریخی آن کدامند.


نصری ادامه داد: در مبحث های چهارگانه دیگر هم، ابی بکر ناجی از اقدام قاطع، برق‌آسا، نمایش و اعمال خشونت در حد اعلا علیه متمردین، کفار، مرتدین و جواسیس دفاع کرده، با استناد به قطعاتی از حدیث و نقل‌ها همه نوع اعمال خشونت علیه گروههای مزبور را موجه می داند.در این بخش درباره سازوکار مدیریت متصرفات، شرایط مدیران، قواعد عضوگیری دیگران (اخیار و اغیار)، خیانت خودی ها، تعلیم و تربیت به سیاق صدر اسلام، مشکلات پیش روی خلافت اسلامی و امثالهم نیز راهنمایی می‌کند.


 


او با بیان اینکه مبحثی از کتاب به شیوه‌های مطیع‌سازی (طریق التمکین) مردم در متصرفات اختصاص دارد، گفت: در آنجا با تجویزهای مهمی در مورد عربستان و یمن و پاکستان و دیگر بلاد اسلامی، توضیح می دهد که حکومت و حکمرانی حتماً از آن مؤمنان است و به همین خاطر آموزش های دینی و تسلط بر قواعد مدیریت اسلامی، نخستین شرط در مدیریت سرزمین هایی است  که به دست نیروهای افراط‌گرای اسلامی افتاده است. کلمه «شدت» صدها بار درکتاب تکرار شده است و روح حاکم بر کتاب، نفی هرگونه مدارا با ساکنان مناطق مفتوحه است.


کتاب دوم: المذکره الأستراتیجیه (نکته‌های استراتژیک) نوشته‌ی عبدالله بن محمد در سال ۲۰۱۱


این استاد دانشگاه کتاب دوم را « نکته‌ها یا یادداشت‌های استراتژیک» خواند و افزود: این کتاب از سوی مؤسسه ی ماسده الاعلامیه (ارگان شبکه شموخ الأسلام) در سال ۲۰۱۱ یعنی سه سال قبل از اعلان رسمی دولت اسلامی در مسجد موصل منتشر شده و چهار نکته یا تجویز استراتژیک داد. این چهار نکته، نقطه به نقطه از سوی افراط‌گرایان دینی مورد توجه و غالباً عمل واقع شده است.

او تصریح کرد: نخستین نکته‌ یا توصیه ی استراتژیک عبدالله بن محمد این است که همان گونه که در صدر اسلام دعوت و تلاش از مدینه آغاز شد و این شهر به پایگاه و نقطه ی عزیمت اسلام گردید، دولت اسلامی نیز ضرورت دارد با بهره‌گیری از قیام مردم علیه حکام عرب و سرنگونی بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر، باید در سرزمین های اسلامی قیام کنند تا خلافت اسلامی تشکیل شود و دشمنان به تعبیر عبدالله بن محمد صهیوصلیبی نتوانند سرزمین های اسلامی را چندپاره کنند.
نصری با بیان اینکه دومین توجیه استراتژیک عبدالله بن محمد، نامشروع بودن نظام سیاسی سایکس پیکو و ضرورت برچیدن مرزها[قبل از دولتهای مرکزی]است، اظهار کرد: عبدالله، سایکس پیکو را محصول معامله بین آتاتورک – انگلیس در سال ۱۹۲۳ می‌شمارد و الغای خلافت را سرآغاز تفرقه بین امت می نامد. به باور عبدالله بن محمد، حرکت اسلامی افغانستان در سال ۱۹۹۶ (مقصود وی طالبان است)،  چچن (۱۹۹۶)، سومالی و عراق (۲۰۰۶) و بسیاری دیگر نشان‌گر تلاش اسلام‌گرایان برای اعاده‌ی خلافت است اما لازم است سلفی های جهادی با کنار زدن اسلام‌گرایانی چون اخوان المسلمین، حماس و امثالهم زمینه را برای تحقق دولت و خلافت اسلامی مهیا کنند.


او ادامه داد: به عبارت دیگر، بعد از فروریزی مرزها و متلاشی کردن دولتهای حاکم (غیر اسلامی و وابسته به صلیبی ها) دو منطقه شامات و یمن باید به عنوان دو رکن و بازوی خلافت تصاحب شوند و با بیدارسازی ولایت های دیگر نظیر ولایت مغرب ، ولایت خراسان و چچن و سینا، شبکه‌ای از حامیان خلافت اسلامی فعالیت خود را هماهنگ کنند.


این استاد دانشگاه سومین توصیه ی استراتژیک عبدالله بن محمد را تشریح امتیازات ولایاتی دانست که قرار است پایگاه اقدام علیه دشمن شوند و گفت: او پنج دلیل ذکر می‌کند تا اثبات کند سلفیون جهادی در خوشه‌های متعدد اسلامی، شرایط مساعدی دارند. به باور وی حمله آمریکا به افغانستان و عراق، حجت را برای قیام و سازماندهی علیه این شرایط مهیا کرده است و سلفیون جهادی می‌توانند و باید با شناسایی امکانات خود و دشمن، منسجم تر شوند.


او تصریح کرد: او شناسایی و تخریب کلیه تأسیسات نفتی[برای مثال زمین‌گیر کردن آمریکا و و حکومت های وابسته]و نیز مسدودسازی تنگه های باب المندب و سوئز را مورد تأکید قرار می دهد تا در هنگامه جنگ، دشمن نتواند به تردد امن پیشین ادامه دهد. در کنار این تدبیر، در جوار سرزمین خلافت، پیراستن خلافت اسلامی از غیر مسلمانان نیز مورد توجه و تأکید است که در قالب آن کلیه‌ی کفار[شامل صلیبی‌ها و شیعه و …]باید اسلام بیاورند یا اجباراً کوچ کنند.


نصری با اشاره به اینکه چهارمین توصیه ی استراتژیک عبدالله بن محمد، مجموعه ای از برنامه های عملی است که به باور نویسنده، برای تثبیت حضور سلفیون جهادی و تحکیم خلافت ضروری اند، اظهار کرد: او این برنامه‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند:
–         مجموعه کارهای اولیه برای استقرار در نواحی مشخص‌شده
–         مجموعه تدابیر دسته دوم در شعاعی وسیع‌تر
–         مجموعه اقدامات استراتژیک از قبیل مسدودسازی سوئز و کنترل شدید باب المندب (ص ۴۱) و کوچاندن (تهجیر) اجباری با تأسی به خیانت یهودی‌ها به پیامیر (ص) در مدینه‌ی منوره.


 


او ادامه داد: در پایان این مرحله، عبدالله بن محمد سال ۱۹۹۰ را نقطه عطفی در تاریخ مجاهدین می شمارد (ص ۵۱) و بحث تنظیم قاعده جهاد، واپسین بحث این کتاب بسیار مهم است که با توصیف افتخارآمیز ماجرای ۱۱ سپتامبر، حمله به تمام تأسیسات آمریکا و وابستگان آنها در کلیه ی نقاط عالم را مجاز اعلام کرده، توصیه معروف بن لادن را تکریم و تحسین می کند که در آن بن لادن به خداوند قسم می خورد که آمریکا و مافیها را مورد حمله قرار خواهد داد و اشغال گران را از فلسطین و سرزمین محمد (ص) اخراج خواهد کرد.


کتاب سوم: الجهاد، فریضه الغائبه، نوشته‌ی مهندس عبدالسلام فرج، ۱۹۸۱.  


نصری در معرفی سومین کتاب بیان کرد: کتاب دیگری که عمیقاً مورد وثوق افراطیون اسلام گرا باقی مانده است کتاب معروفی است که عبدالسلام فرج در سال ۱۹۸۱ یعنی قبل از اینکه سادات ترور شود، نگاشته شده است. فرج در ص ۴ این کتاب از برپایی دولت اسلامی یاد کرده است. عبدالسلام فرج به صورتی عریان و بدون مقدمه چینی فقهی و استدلال های مبتنی بر تجارب سیاسی، تصریح می کند که «بر مسلمانان فرض است که دولت اسلامی را برپای دارند و گرنه  به جاهلیت می میرند و البته هرکس از این حکم خداوندی عدول کند از کافران است.


او با بیان اینکه بحث‌های او در این رساله مواردی را در بر می گیرد که در حال حاضر فوق العاده مورد تأکید افراطیون است، گفت: حکام غاصب، مشابهت های حکام مغول و معاصر، فواید و کاربردهای فتاوای ابن تیمیه در جهان امروز، حکم یاغیان و خائنان، احکام هجرت، خروج علیه حاکم، عدو قریب و عدو بعید، رد رأی کسانی که صرفاً جهاد را دفاعی می دانند، آیه ی شمشیر (سوره توبه آیه‌ی ۵)، مراتب و نه مراحل جهاد، تفاوت قتال و مرگ، عقوبت ترک جهاد، تکنیک های قتال در اسلام، تقیه در قبال دشمن، دعوت قبل از قتال، رحم به پیران، زنان و کودکان در جهاد، یاری جستن از مشرکان، سازماندهی بین نیروهای مسلمین و جواز قطع درختان کفار و آتش زدن آنها.


کتاب چهارم: مسائل من فقه الجهاد، ابو عبدالله المهاجر


این استاد دانشگاه چهارمین کتاب را «مسائلی از فقه جهاد» خواند و افزود: این مفصل ترین کتابی است که به صورتی بسیار تحقیقی در ۵۶۹ صفحه و به قلم یکی از صریح اللهجه ترین تئوریسین های خشونت افراط گرایانه به رشته ی تحریر درآمده است. این کتاب به آیات قرآن مجید ارجاع مکرری دارد و لبریز از توجیه حکم با استناد به احادیث فقهای سنی است. به عنوان مثال، نخستین بحث کتاب ابوعبدالله مهاجر دارالحرب است که در ابتدای بحث، ۱۷ آیه از قرآن مجید نقل و پس از آن بحثی با عنوان «سنت نبوی» درج شده است که طی آن از کتبی مانند آثار البخاری، مسلم، صحیح مسلم، ابی‌المسعود، ابن کثیر، ابوداوود، الترمذی و دهها اثر و نظر دیگر نقل می شود تا تصریح شود که غرب کنونی دارالحرب است.
او ادامه داد: بحث های تفصیلی کتاب، در واقع قانون اساسی و نقشه راه گروههایی مانند داعش است. فقط کافی است عناوین و فهرست بحث المهاجر را مرور کنیم و با مرور این احکام، عمیقاً اقدامات داعش به ذهن مخاطب خطور می کند. مشروعیت رمی کفار، مشروعیت غارت اموال و املاک کفار، مشروعیت ترور کفار، مشروعیت بریدن سر کفار، احکام مثله کردن، احکام تنبیه جاسوسان، احکام برخورد با اسیران، عملیات انتحاری و بسیاری موضوعات دیگر  که در واقع، سیاستنامه داعش به شمار می آید.


نصری در پایان تصریح کرد: سخن آخر این که همان گونه که در ابتدای بحث ذکر کردم توجه مضاعف و مکرر به اتفاقات و عقبه ی فکری خشونت، بسیار ضروری است و به نظر می رسد اصلی ترین اولویت برای یکایک ما دانشگاهیان و نیز حوزویان، پرداختن به متون و روندهای فکری است نه دویدن پی حوادث.

دکتر داود فیرحی : موج بعدی داعش ، ویرانگرتر خواهد شد ! 


در ادامه نشست، دکتر داود فیرحی با تقدیر از کتاب «داعش حقیقی؛ حقیقت داعش» و اشاره به هدف، ایده، طراحی و محتوای خوب آن اظهار کرد: این کتاب به مهمترین موضوع نزدیک به مسایل فکری و امنیتی ما یعنی مساله داعش پرداخته است و نویسندگان شایسته ای نیز آن را نوشته اند و توزیع محتوایی خوبی نیز دارد. این کتاب از بهترین کتاب های اولیه در این خصوص است. کتاب های ما در مورد داعش یا خلاصه سخنرانی های پیاده شده یا ترجمه یا مجموعه گزارش هایی به هم پیوسته یا کنار هم نشسته است. علاوه بر آن تا امروز کتاب ها در مورد داعش دارای شتاب بودند چون جامعه ایران نیز مثل همه جهان در مقابل مساله داعش گیج شده بود. 


او با بیان اینکه هر کتابی در مورد داعش باید دو رسالت داشته باشد، گفت: ابتدا باید بتواند داعش را برای ما شفاف و قابل فهم کند؛ از کاریکاتوریزه کردن موضوع بپرهیزد یعنی از این دوری کند که داعش یک جن و غیر از انسان و غیرقابل تحقیق است. یک محقق با یک مبلغ و یک سیاستمدار متفاوت است. یک سیاستمدار از ابتدا با حب و بغض به سراغ یک مساله می رود. یک مبلغ نیز از ابتدا موضع دارد و به سراغ موضوع می رود. در حالی که یکی از مهم ترین مسوولیت های محقق این است که پدیده های جدید را به جامعه خود، آنگونه که ممکن است بشناساند، در شناخت خود دچار خطا نباشد، اغراق در ادبیات خود نداشته باشد، آگاهانه پیش فرض ها و باورهای خود را کنار بگذارد و موقتاً به دنبال این باشد که پدیده را بشناسد. از این جهت نوشته هایی که داعش را به خوبی معرفی کند، کم داریم. 


دکتر فیرحی با اشاره به اینکه معمولاً ما ابتدا از رسانه ها الهام می گیریم، گفت: رسانه ها پایگاه ایدئولوژیک دارند و وقتی گزارش می دهند، تناقض اساسی میان آنها وجود دارد که فهمیدن را مشکل می کند. در حال حاضر به این نیاز داریم که کتاب هایی را امانتدارانه درباره این مساله بنویسیم تا حقیقت را بفهمیم که چه اتفاقی رخ می دهد. 


این استاد دانشگاه در توضیح مرحله دوم بیان کرد: در هر کتابی نه تنها فهمیدن یک پدیده بلکه فاصله گرفتن از آن پدیده و تبدیل آن به اوبژه-یک مساله عینی- و تحلیل آن است که چرا و چگونه پیدا شده و چرا جاذبه دارد. به طور مثال گزارش های مهمی داریم که نزدیک به ۳۶ سازمان بزرگ جهانی از داعش حمایت می کنند، چرا این اتفاق رخ می دهد؟ پدیده ای به نام «جماعت های آواره مسلمان» یا «بی وطن های مسلمان» در دنیا داریم که پسِ ذهن خود، وطنی دارند که می خواهند به شکلی آن را بسازند. این دسته افرادی هستند که نان شب خود را قطع و به داعش کمک می کنند؛ باید این موضوعات را بررسی کرد که چرا چنین می شود؟ 


او با تأکید بر اینکه این کتاب یکی از پیشگامان است اما کافی نیست، گفت: پدیده داعش، تمام شدنی نیست. ممکن است به نام داعش نباشد، اما این شبح سرگردان اندیشه، زمانی که جایی پیدا کند، دوباره رشد خواهد کرد پس مسأله شناخت و درمان آن است. این بحثی است که ارزش این گونه کتاب ها را افزایش می دهد و انسان را امیدوار می کند که جامعه ایرانی تلاش می کند فرا و ورای موضع گیری های سطحی سیاسی، مسایل را بفهمد و این بسیار ارزشمند است. 


این استاد دانشگاه در بخش دیگر سخنان خود مبحثی تحت عنوان «اندیشه داعش و اندیشه درباره داعش» را مطرح کرد و گفت: در نگاه به داعش با پدیده ای بسیار جالب و عجیب مواجهیم و آن، جنایی شدن بخشی از مذهب و دیانت اسلام است. گفته می شود اسلام یعنی سلامت و امنیت و اصل اسلام، سلامی به عالم و دعوت به صلح بود. دین مهمی بود که به عنوان آخرین دستاورد وحیانی بشر و آخرین نجاتبخش مطرح می شد و امروز در حال تبدیل شدن به نماد جنایت-سوزاندن، کشتن، غارت کردن و …- است. 
او با بیان اینکه اتفاق عجیبی رخ داده است، اظهار کرد: مهم این است که مسلمانی که قبلا نماد انسانیت بود و صداقت و امانت و ایثار از سنت های مسلمانی او به شمار می رفت، امروز در نگاهی به جهان مشاهده می شود که در سه گانه خوب، بد، زشت، مسلمانی در میان زشت ها دیده می شود پس یک دگرگونی رخ داده است. اتفاق رخ داده تبدیل شدن دین رهایی بخش به ابزار جنایت و تبدیل شدن انسان مسلمان به عنوان نماد راستی و اعتدال به نماد مکر و حیله است. 


دکتر فیرحی، جملاتی از حضرت علی (ع) در نهج البلاغه مربوط به زمان جنگ صفین را یادآور شد، با این مضمون که «یادش بخیر! صدر اسلام بود؛ ما بودیم و مشرکان. گاهی آنها زور می آوردند و گاهی ما. گاهی آنها ما را زمین می زدند گاهی ما آنها را و خداوند دید که ما در ایمان خود صادق هستیم، طرف ما ایستاد» و بعد ایشان افسوس می خورد و می گوید که «با این اختلافی که بین ما افتاده، باز هم خدا با ما خواهد بود؟» گفت: ما نیاز داریم پدیده داعش را به مسأله فلسفی تبدیل کنیم. اولین بنیانگذار نواندیشی دینی، سیدجمال الدین اسدآبادی که فصل مشترک شیعه و سنی به شمار می رود، می گوید: «تفکر درست آن است که بگوید مسلمان ها چرا به این وضع افتاده اند؟ سپس اضافه می کند که آیا خروج از این وضعیت امکان دارد یا ممتنع است؛ اگر ممتنع است، چرا؟ و اگر امکان دارد؛ چگونه؟ 


این استاد دانشگاه با بیان اینکه تمدن اسلامی در سال های پس از ۶-۱۸۵۵ دو تجربه تلخ دید، اظهار کرد: یک اینکه به منتهی الیه استبداد و بی نظمی رسید و همه نظام های سیاسی آن مستبد و همه جوامع آن نیز بی نظم شد. دوم اینکه از چهار نقطه هند شرقی، استانبول، آذربایجان و قاهره مورد هجوم غرب قرار گرفت، اما این هجوم ها با حمله مغول و صلیبی ها تفاوت داشت و مهاجمان امروز، ایده جدید داشتند یعنی پشت شمشیر خود، دستاورد جدیدی داشتند و مسأله این بود که آیا ما مسلمان ها می توانیم آن ایده یعنی علم و نظم جدید را داشته باشیم و چه کار باید کرد؟ 


او با بیان اینکه سید جمال الدین اسدآبادی در همین موضوع سخن دیگری در مجموعه آثار خود تحت عنوان «انسان و سعادت» دارد، در شرح آن گفت: سید جمال الدین اسدآبادی در آنجا گفته است که مسأله، پیدا کردن راه زندگی است. مسلمان های صدر اسلام علم تفصیلی نداشتند، اما به یاری اسلام، درک درستی از زندگی و روحی فلسفی داشتند و می فهمند آدم، عالم، من و دیگری به چه معناست و چه باید کرد. زمانی که جهت عمومی زندگی را پیدا کردند به تدریج توانستند تمام علوم را از نقاط مختلف جهان به دست آورند. در آنجا می افزاید که مسلمانان امروز مسیر زندگی را گم کردند و نمی دانند چه باید بکنند. 


دکتر فیرحی تصریح کرد: انسانی که جهت زندگی را گم کرد، کم کم علم، پول و نیز اخلاق خود را گم می کند و آن وقت در مسیر توحش نیز قرار می گیرد. بعد از این گم شدن، ارتباط مسلمان ها با سنت، قطع شد و احساس کردند سنت، مفید نیست چون اگر مفید بود تا به حال کمکی کرده بود. از سوی دیگر نتوانستند رابطه خود را با غرب برقرار کنند و تا ابد هم نمی توانند چون یک انسان خاورمیانه ای، خاورمیانه ای است و غربی نمی شود. در بهترین حالت، این انسان خاورمیانه ای، غربی نما خواهد شد پس چاره ای ندارد جز اینکه راه خود را بیابد. 
این استاد دانشگاه افزود: برخی متفکران این دوره راه هایی پیشنهاد کرده اند. در این میان دو فکر در میان مسلمان ها پیدا شد که چه باید کرد؟ آیا دوباره برگردیم و آنچه را که از دست داده ایم، احیا کنیم که یعنی بازسازی خلافت. آنچه در ادبیات مرحوم رشیدرضا مشاهده می شود که الهام بخش اخوان و تشکل های بعدی سلفی و اخوانی به شمار می رود و حسن بنا شاگرد او بوده است. عده دیگری نیز به دنبال این بودند که زندگی را دوباره از نو بسازند، بنابراین دو تفکر احیاگری و نواندیشی دینی در جهان اسلام پیدا شد.
 دکتر فیرحی با بیان اینکه تفکر نوگرا به دنبال تأسیس دولت های مسلمان ملی بودند، گفت: در این راستا مشکلاتی پیدا شد؛ دولت های جهان اسلام دارای سه مشکل هستند یکی اینکه دولت های نظامی در جهان اسلام حاکم است که به شدت ضد دموکراسی و شکست خورده هستند و به هیچ وجه اجازه دموکراتیک بودن چرخش قدرت را نمی دهند بنابراین پروژه ساخت دولت های ملی مسلمان با معضلی به نام انسداد روبه روست. تجربه مصر در این راستا بسیار مهم بود. اندیشه شبیه سیل است، از جایی که جلوی آن گرفته شود، از جای دیگری بیرون می زند و ویرانگر هم می شود. اگر نتوان شبکه بزرگی برای مهار جنبش های اسلامی داشت، چهره ویرانگر خود را نشان خواهد داد. 
او با بیان اینکه باید فکر کرد که چگونه راه فلسفیدن درباره جنبش های اسلامی باید باز شود که خود را در مسیر دولت سازی ها قرار دهند؟ اظهار کرد: این انسداد پیدا شده است و غرب نیز اگر می خواهد مسأله حل شود باید به جای فشار و دادن اسلحه، کمک کند که دولت های نظامی به قواعد دموکراتیک تن دهند. اگر این منطقه، دموکراتیک نباشد، هیچ جای جهان امن نخواهد بود. به دلیل اینکه فرایند دموکراتیزاسیون جهان اسلام بسته شد، نیروها نتوانستند اندیشه خود را از راه مسالمت آمیز پیش برند و ایده ای که مدت ها توسط مرحوم رشیدرضا و دیگران پیدا شده بود، سر از مبارزه مسلحانه درآوردند. 
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در متفکرانی مثل رشید رضا دو ایده تحت عنوان طرح درست حکومت و جماعت صالح یا سازمان درست برای حکومت وجود داشت، گفت: ایده درست و جماعت با پشتکار، فلسفه تاسیس اخوان است. به ایده ها اجازه داده نشد وارد تجربه شود تا خود ایده پردازان خطاهای آن را ببینند و اصلاح کنند و در شرایط انسداد، آرمانی ماند و هر چه ایده آرمانی تر باشد ویرانگرتر است. 
او با اشاره به کتاب «مدیریت هرج و مرج» گفت: در بخشی از این کتاب گفته شده است که با شرایط فعلی، مسلمانان تا هزار سال هم نمی توانند از طریق فرایند دموکراتیک به نتیجه برسند، بنابراین دو حالت باقی می ماند یا فعالیت خود را آغاز می کنند و به اتهام خرابکاری و کودتا و توطئه تا ابد در زندان می پوسند یا تا اندازه ای بیرون می مانند تا مأیوس و ناامید شوند و در کمال یأس می میرند پس تنها راه، لوله تفنگ است. این مسیر منطقی این دعواهاست. 


دکتر فیرحی با تأکید به اینکه باید به قضیه دوباره فکر کرد، گفت: درست است عملیات نظامی برای مهار، مهم است اما فرض کنیم باران شدید و سیلابی در جریان است و جلوی آن را سد بسته ایم و اجازه نداده ایم در ساختارها و شبکه ها جریان پیدا کند، با چقدر نیرو می توان این کار را انجام داد؟ به نظر می رسد موج بعدی این خشونت مذهبی، ویرانگرتر از اینکه هست، برخواهد گشت؛ اگر به این مساله توجه جدی نکنیم. 


او در پایان با اشاره به اینکه در حال حاضر، تکنولوژی خشونت را از آنچه هست مهار ناپذیرتر می کند، اظهار کرد: یکبار هم به قضیه از این زوایه نگاه کنیم؛ غیر از «داعش چیست؟» این نیز مهم است که داعش به وجود آمد و چرا بعد نیز به وجود خواهد آمد. این بحث، مسوولیت اخلاقی محققان ماست که به عقب برگردند که از کجا این بیماری در جامعه پیدا می شود؟

 

منبع: سایت شفقنا