ایران در نقشه جهان

گزارش نشست مجازی "پدیدارشناسی و تجربه سیاسی-اخلاقی: بیناسوبژکتیویته، جماعت گرایی و طبیعت خیر مشترک ما"

دوشنبه پنجم آبان ماه 1399

  نشست علمی پدیدار شناسی و تجربه سیاسی – اخلاقی : بینا سوبژکتیویته ، جماعت گرایی و طبیعت خیر مشترک ما ، در تاریخ یکشنبه 20 مهر ماه 1399به همت جامعه ایرانی پدیدار شناسی انجمن علوم سیاسی ایران به صورت آنلاین برگزار شد . در این نشست پروفسور ایچ.پیتر استیوز ، استاد فلسفه در دانشگاه دیپال شیکاگو ، به صورت بندی فهم پدیدار شناختی خود از تجربه سیاسی – اخلاقی پرداخت .در این نشست که حمید ملک زاده ، دبیر اجرایی جامعه ایرانی پدیدار شناسی photo_2020-09-25_16-57-08مدیریت آن را بر عهده داشت ، شهاب غدیری ، برگردان آنلاین مباحث به فارسی را بر عهده گرفته بود . در زیر ، گزارش مختصری درباره این نشست را خواهید خواند.

در ابتدای جلسه ، دکتر حمید ملک زاده ، به سرنوشتی که جریان های غالب در پژوهش پدیدار شناختی پیداکرده است پرداخته ، و از این طریق ، روایت جدیدی از پژوهش پدیدار شناسانه را پیشنهاد کرد ، که معتقد است ،  وفاداری بیشتری به آنچه در سنت پدیدار شناسانه پیدا کرد دارد .ملک زاده به بیان وضعیت موجود «پدیدار شناسی» در ایران پرداخت . به اعتقاد او پدیدار شناسی برای ایرانیان چیزی بیش از یک نام نبوده است و غالبا کاربرد آن یا به تولید شور محافظه کارانه در گرایش های هویت طلب انجامیده و یا به ابزاری برای سازمان دادن به پژوهش ها تبدیل شده است . که اتفاقا هر دو روایت از پدیدار شناسی نیز نادرست است و به نتایج غلط منتهی می شود .

بر اساس روایت ملک زاده: «پدیدار شناسی برای ایرانیان به ابزار یا تکنیک دفاعی برای مبارزه با تجدد تبدیل شده است .جریانی که از طریق نفی بی واسطه آنچه  مدرنیته شناخته بود تلاش می کرد تا محتوای جدیدی را از خود تولید کند محتوایی که به شکل معنا داری می توانست از آن دفاع بنماید .نتیجه منطقی استفاده ابزاری از پدیدار شناسی در این مواجهه سلبی ظهور نوعی انقلاب محافظه کارانه بود که تا امروز هرشکلی از مطالعه پدیدار شناسانه در جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده است . محافظه کاری هویت خواه تنها صورت های ایدئولوژیکی نیست که ضمن تقلیل دادن پدیدار شناسی به نتایج حاصل از برخی دستاورد های پدیدار شناسانه ، پدیدار شناسی را از معنا خالی کرده و آن را به ابزاری در خدمت رفع نیاز های عملی مربوط به زندگی قرار داده است این برخورد ایدئولوژیک با پدیدار شناسی در نمونه های ایجابی پژوهش های پدیدار شناسانه را به وجود آورده است که به تازگی در میان دانشگاهیان ایرانی رواج پیدا کرده است در این مراجعه ی دوباره به پدیدار شناسی دوباره با نوعی تقلیل گرایی مرسوم در ایران مواجه هستیم این دسته جدید از تقلیل گرایی ها نیز پدیدار شناسی را به عنوان نوعی ابزار می فهمد با این تفاوت که پدیدار شناسی در فهم جدیدی که از آن صحبت می کنیم به ابزاری برای پژوهش تبدیل شده است. برخوردی که پیش از این با تبار شناسی و نظریه گفتمان در دانشگاه های ایران شده است . » براساس روایت ملک زاده ، هدف جامعه ایرانی پدیدار شناسی از برگزاری مجموعه نشست های پدیدار شناسی در جهان ، رساندن پدیدار شناسی به جایگاه مطلوب آن ، در آینده علمی ایران است .

WhatsApp Image 2020-10-26 at 22.03.51 (1)

 بعد از مقدمه کوتاه مدیر جلسه ، و در بخش اصلی آن ، پرفسور ایچ .پیتر استیوز ، مباحث مورد نظر خود را با بحثی مفصل درباره پدیدار شناسی در روایت ادموند هوسرل آغاز کرد . استاد آمریکایی فلسفه ، در این بخش نخست از صحبت های خود ، مفاهیم بنیادینی از پدیدارشناسی هوسرلی را که برای صورت بندی فهم خاص خودش از تجربه سیاسی- اخلاقی به کار برده است ، مورد بررسی قرار داده و زمینه های مفهومی برای وارد شدن به نتیجه گیری نهایی را فراهم آورد . به اعتقاد او،  هوسرل در حوزه پدیدار شناسی به هفت کشف مهم دست یافته است که پرداختن به آن برای علاقه مندان به این حوزه دارای اهمیت فراوان است ؛ 1- به نظر می رسد که در نگاه هوسرل «فهمیدن» دارای ساختار خاص و متفاوت از محاسبه کردن ، قضاوت کردن ، تصور کردن و سایر امور دیگر است به عنوان مثال هنگامی که در حال ترک کردن یک فرد هستیم ممکن است به لحاظ سیاسی ، اخلاقیات و ... از آن فرد درک متفاوتی داشته باشیم و در این مورد تنها نگاه ما به جهان مورد توجه نیست بلکه چگونه نگریستن دارای اهمیت است .2- پرداختن به «اهمیت تجربه» برای فهم پدیدار شناسی حائز اهمیت است . درواقع هنگامی که به یک جسم ( نظیر ساعت ) نگاه می کنیم ، درک آن جسم در رهگذر تاریخچه ای که در ذهن داریم اتفاق می افتد . 3- سومین کشف مهم هوسرل در نگاه ایچ پیتر استیوز، این امر است که «ساختارآگاهی هرگز قابل درک نیست » 4- «مقوله مندی » از ارکان اصلی در پدیدار شناسی است به این معنا که ما همواره مفاهیم و پدیده ها را در چارچوب درک می کنیم . ایچ پیتر استیوز برای درک بهتر مفهوم مقوله بندی می گوید :«هربار که من کاری را انجام می دهم این عمل ضروتا می تواند خوب و یا بد باشد ، ضمن اینکه این خوب یا بد بودن در دیدگاه های مختلف ، متمایز است .مثلا امری که برای دیگری خوب است برای من بد خواهد بود و گاهی نیز برعکس.»5 – او با اشاره به فقدان استاد شجریان و اندوه این فقدان برای ایرانیان از مهم ترین کشف هوسرل می گوید . یعنی همان مفهوم«حاضر- غائب» به این معنا که چیز ها و افراد می توانند همزمان برای ما حاضر- غائب باشند ؛ هنگامی که شخصی را از دست می دهیم و می میرد ، پذیرش آن برای ما سخت است .اگر پس از مرگ شخص کاملا غائب است پس نباید چیزی را حس کنیم و اگر کاملا حاضر است پس چرا نمی توانیم او را به حضور بطلبیم ؟ .این مورد درباره ی اجسام فیزیکی نیز صادق است . هنگامی را تصور کنید که در مقابل یک ساعت ایستاده اید ؛ شما آن روی ساعت را نمی بینید در عین حال از تمامی ساعت آگاه هستید و در اینجا منظور صرفا آن وجه دیداری نیست .6-« خطا پذیری» ششمین مبحثی است که در این گفتار به آن پرداخته می شود به اعتقاد ایچ پیتر استیوز ، روش پدیدارشناسی کاملا مشابه به یک روش علمی است یعنی چهار ویژگی یقینی ، تجربه گرایانه ، قابل ابطال و قابل سنجش بودن را در خود دارد .پدیدار شناسی همواره ملازم با تواضع است زیرا آنچه یک فرد درک می کند ممکن است خطا پذیر باشد .7-  او با اهمیت «بیناسوبژکتیویته و مفهوم ما» و نیز با توضیح اینکه دریافت ما از جهان یک دریافت عمومی است که باهم مشاهده و درک می کنیم ،  این بخش را به پایان می رساند .

WhatsApp Image 2020-10-26 at 22.03.51 (3)

در بخش دوم ارائه مباحث، او دیدگاه خود را در خصوص جماعت گرایی پدیدار شناسانه آنارشیک مطرح می کند.به اعتقاد ایچ .پیتر استیوز ، هنگامی که از مفهوم خیر مشترک صحبت می کنیم باید تعصبات ذهنی خود را کنار بگذاریم و سعی کنیم حقیقت را به لحاظ بینا سوژگی درک کنیم ، از این منظر مفهوم خیر در نگاه همه ی انسان و حتی فراتر از جامعه انسانی باید مورد توجه قرار گیرد چراکه همه به نوعی تحت تاثیر هستند .(پس همواره با این سوال مواجه هستیم ، خیر در نگاه چه کسی ؟).

ایچ .پیتر استیوز ، تصور افراد در خصوص آنارشی را نگران کننده می داند و بیان می کند که آنارشی به معنای هرج و مرج ، نبود ساختار و قواعد نیست بلکه منظور نبود سیستم های نهاد محوری است که « من » را از درون تهی می کنند . وجود مدرسه برای تربیت فرزند به جای من ،خانه سالمندان برای نگهداری از والدین به جای من  ، بیمارستان برای حفاظت از سلامتی ام به جای من  ، بیمه ، پلیس و وکلا و ... بخش عمده ای که من را به عنوان یک شخص می سازد از من گرفته است .

نگاه نقادانه به نئولیبرالیسم و فردگرایی لیبرالیسم ، بخش پایانی صحبت های ایچ .پیتر استیوز را شامل می شود؛ به اعتقاد او هنگامی مفهوم «ما» قابل استفاده است که شناخت در بین افراد وجود داشته باشد بنابراین هنگامی که در دمکراسی های نمایندگی نئولیبرال امروزی نمایندگان انتخابی مجلس برای بیان خواسته ها از مفهوم ما استفاده می کنند در حال سو استفاده از این مفهوم هستند .بنابراین از این منظر و با رویکرد پدیدار شناسانه تفاوت اندکی میان نئو لیبرالیسم و دیکتاتوری ها وجود دارد .جماعت گرایی در مقابل لیبرالیسم قرار دارد .لیبرالیسمی که آن را با لاک ، روسو و دکات می شناسیم ؛ در لیبرالیسم صحبت از یک خود جدا افتاده و منزوی از دیگران است که نفع شخصی خودش را دنبال می کند در حالیکه هیچ خود جداافتاده ای وجود ندارد و فرد با وجود دیگران فهم می شود .