گزارش روز نهم مدرسه بهاره انجمن علوم سیاسی ایران «چشم انداز توازن قوا در آسیا در دهه 2020»
نهمین روز مدرسه بهاره مشترک دانشگاه علامه طباطبائی و انجمن علوم سیاسی ایران به تبیین وضعیت توازن قوا در آسیا از منظر کشور ترکیه اختصاص یافت. سخنران این نشست آقای دکتر سعید علی آوجو، از اساتید دانشگاه ییلدیریم بیازیت آنکارا بودند. ایشان صحبت خود را با تاکید بر این نکته که توازن قوا معانی متفاوتی دارد، اینچنین آغاز کردند: به طور کلی سه تعریف از توازن قوا میتوان ارائه داد که تعریف اول و لیبرال توازن قدرت، بر این نکته اشاره دارد که منافع متقابل دولتها باعث برقراری تعادل و نزدیکی میان کشورها میشود و از اتحادیه اروپا به عنوان نمونه موفقی از این تعریف میتوان یاد کرد که با همکاری و شکلدهی به منافع مشترک، توانستند بر منازعه و جنگ با یکدیگر فایق آیند. در تعریف ماکیاولی، توازن قدرت ذاتا ناپایدار است و دولتها بر حسب منافع خود عمل میکنند و در تعریف امانوئل کانت، قدرت دامی است که باید از آن دوری کرد. ایشان خاطرنشان کردند که امروزه، نظام بینالملل از دولتهای دموکراتیک و غیردموکراتیک تشکیل شده که روابط نظامی، اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی با یکدیگر دارند. ایشان همچنین گفتند که ساختار نظام بینالملل تکقطبی، دوقطبی و یا چند قطبی است که اکنون نظام بینالملل تلفیقی از تکقطبی و چندقطبی میباشد.
دکتر سعیدعلی آوجو ادامه دادند: از هنگام فروپاشی جهانشاهی عثمانی و شکلگیری ترکیه توسط کمال آتاتورک تا اکنون، سیاست خارجی این کشور رویههای متفاوتی داشته است. این رویهها شامل غربگرایی، سیاست حفظ وضع موجود، واقعگرایی و چندجانبهگرایی میشوند. از هنگام فروپاشی شوروی تا این اواخر، ترکیه سیاست غربگرایی را دنبال میکرد که شامل آمریکاگرایی، ناتوگرایی و تمایل به پیوستن به اتحادیه اروپا بود. همچنین پس از فروپاشی شوروی و تبدیل شدن این کشور به سرزمینی بسیار کوچکتر، حفظ مرزهای سرزمینی برای ترکیه بسیار مهم بوده است و این پیام در سیاست خارجی این کشور نمایان است که «ترکیه سیاست خارجی تهاجمی را دنبال نمیکند؛ مگر اینکه مورد حمله قرار گیرد.» همچنین این کشور با پیوستن به سازمانهای بینالمللی گوناگون، تمایل به چندجانبهگرایی را از خود نشان داده است.
برطبق نظر مصطفی آیدین، محقق و نویسنده اهل ترکیه، ساختارهایی که سیاست خارجی ترکیه را شکل دادهاند، شامل تجربههای تاریخی آن؛ به ویژه میراث جهانشاهی عثمانی، موقعیت جغرافیایی و شرایط ژئوپلیتیکی ترکیه و سومین فاکتور نیز فرهنگ سیاسی این کشور است. وی اشاره کرد، همانطور که اکنون شاهد هستیم، با تغییر فرهنگ سیاسی نخبگان و تصمیمگیران سیاسی جامعه ترکیه از غربگرایی به اسلامگرایی در دوره اردوغان، سیاست خارجی این کشور نیز تغییر یافته و به سوی پیروی از سیاست خارجی مستقل روی آورده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بر طبق نظریه اولما و سندر، از دیگر محققان ترک، سیاست خارجی ترکیه بر پایه چهار اصل است. 1. دغدغههای امنیتی و تداوم همکاری با متحدان این کشور. 2. دومین اصل مربوط به موقعیت جغرافیایی و منطقه همسایگی این کشور است. 3. سومین اصل وابسته به ساختار مدیریتی ترکیه است؛ به معنای درک و تفسیر تصمیمگیران این کشور از سیاست و روابط خارجی. 4. چهارمین اصل نیاز اقتصادی این کشور است که به ویژه از بعد جنگ سرد اهمیت این مساله در سیاست خارجی ترکیه نمایان شد و سیاست انرژی این کشور را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
دکتر آوجو در پایان این نشست که با هدایت آقای دکتر مسعود موسوی شفائی، استاد دانشگاه تربیتمدرس برگزار میشد، به پرسشهای مشارکتکنندگان در زمینه سیاست خارجی ترکیه در قبال کشورهای گوناگون آسیایی و نیز چشم انداز جایگاه ترکیه در عرصه توازن قوا در آسیا پاسخ دادند.