گزینه نخست یعنی انکار گرایی بر این تأکید دارد که کل پیشینه علوم سیاسی راه به جایی نمیبرد و با نقد تمام عیار کلیت آن اصولا هویت رشته علوم سیاسی را در ایران به زیر سوال برده است.
گزینه دوم، یعنی احیا گری ضمن تأکید بر لزوم تحول در علوم سیاسی لزوم بازگشت به گذشته را مطرح میکنند و بدینهای گذشته را مبنا قرار می دهد و سرانجام گزینه سوم که اصلاحگری است، و البته ربطی به اصلاح طلبی سیاسی ندارد، ضمن انتقاد به دو گزینه قبلی و لزوم بازنگری در علوم سیاسی ایران، از ضرورت بازسازی علوم سیاسی در ایران بر مبنای دستاوردهای تئوریک معاصر دفاع میکند و دو بدیل قبلی را به نادیده گرفتن این دستاوردها متهم میکند.
این استاد دانشگاه سپس اظهار کرد: اگر بخواهم از اصطلاح بوریدو (جامعه شناس و مردم شناس فرانسوی) استفاده کنم به نظر می رسد این چهار جریان به دنبال کسب سرمایه های نمادین و با هم در رقابت هستند. به نظر می رسد که این رقابت هژمونیک نابرابر است و این چهار گروه از یک وزن برابر نیستند.
وی همچنین گفت: بر اساس ظاهر امر که برخی ها فکر می کنند صحنه سیاست ایران آنارشیک است با این چهار رویکرد می شود گفت وجود این ها یک انسجامی در سیاست ایجاد میکند.
معینی علمداری در بخش دیگری از این سخنرانی گفت: اگر مبنا را همان سرمایه نمادین قرار دهیم، که بعدا به سرمایه فرهنگی تبدیل می شود باید بگویم در علم سیاست چند فاکتور وجود دارد. حمایت ها یا فشارهای حاکمیت، التهابات سیاسی و اجتماعی جامعه، مخاطبان (فاکتور فشار) و میزان درونگرا یا برونگرایی جامعه از حمله فاکتورهای موجود است.
وی در پایان گفت: به این موضوعات طرح شده هم از دید مثبت و هم از دید منفی می توان نگاه کرد. نگاه مثبت این است که اساتید علوم سیاسی در مقایسه با گذشته ارتباط بهتری با جامعه می گیرند. اما از لحاظ منفی میتوانم بگویم این خطر وجود دارد که روند نظریه پردازی در این رشته کند تر شود.
برای دسترسی به فایل صوتی سخنرانی در کانال انجمن علوم سیاسی ایران بر روی لینک زیر کلیک کنید: