دستهبندی گفتمانهایِ فکرِ سیاسی در عصر قاجار
حامد عامری گلستانی[1]
در عصر قاجار بسیاری از مهمترین مسائل فکریسیاسی، حول مسئلۀ «نسبت میان شرع و دنیای جدید» شکل گرفت. چرا که تجدد، به موضوعی اساسی در جامعۀ ایران تبدیل، و گزارهای مهم برای شکلگیری دو گفتمان عمده حول دو گزارۀ «سازگاری» و «ناسازگاری» میان دین و دنیای جدید شد. در هر کدام از این گفتمانها، دو دسته افراد مورد توجه قرار میگیرند: دستۀ نخست، متجددینی که از پایگاه تجددخواهی، نسبتی میان دین و دنیای جدید نمییافتند، و به ناسازگاری آنها معتقد بودند. اینها، دین را به عنوان مانع اساسیِ «ترقّی» جامعه و عامل اصلی عقبماندگی ایران تلقی مینمودند. «میرزا فتحعلی آخوندزاده» مهمترین نمایندۀ این نگرش بود. از نگاهی دیگر، در این زمینه سنتگرایانی قرار دارند که از جایگاه سنت به موضع مخالفت با نسبت دین و دنیای جدید مینگریستند، آنان نیز هیچگونه نسبتی میان «شرع» و «دین» وجود ندارد، چرا که از دیدگاه ایشان، شرع به اندازهای کامل و فراگیر است که پاسخگوی تمامی مسائل جدید و قدیم میباشد. نمایندۀ این گروه شیخ فضلالله نوری بود. گفتمان «سازگاری دین و دنیای جدید» به دنبال راهی میانه بین دفع و جذب کامل تجدد است. در یکسوی این گفتمان متجددینی هستند که سعی در ایجاد «سازگاری» میان نمودهای مختلف تجدد و «شرع» دارند که در رأس آنها میرزا یوسف خان مستشارالدوله قرار دارد. در سوی دیگر، علمایی بودند که از دیدگاه فقهیشان، به موضوع تجدد مینگریستند. یکی از شاخصترینِ ایشان مرحوم نایینی بود که با نگارش تنبیهالامه و تنزیهالملّه راهی نو میان فقها در موضوعات جدید باز کرد. این مقاله، با بهرهگیری از روش گفتمان، به مهمترین «گزاره»های این دو گفتمانها پرداخته، به این پرسش پاسخ میدهد که «صورتبندی گفتمانیِ تجددخواهی در عصر قاجار چگونه است؟» و این صورتبندی، چه نسبتی با دین دارد.
واژگان کلیدی: گفتمان، فکر سیاسی، عصر قاجار، تجدد، سنتگرایی، سازگاری، ناسازگاری
.[1]استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز