پارسیگردانیِ آشفتهسازِ Constitution
محسن خلیلی[1]
Constitution، نمادِ حقوقی مدرنیته است. قانوناساسی (پارسیساختهی Constitution)، رسانایِ پندارهی میانگاهی، ارزشهای آکسیوماتیک، و تکنیکهای برآمده از Constitution، نیست. بههنگامِ پارسیگردانیِ واژهگانِ آبستنِ معنایِ خاصّ (Pregnant Words with Specific Meaning)، زمینه و زمانه (بافتار= Context)، بازیافتنی نیستند و واژه، یله و رها، ترجمه میشود؛ بدون آنکه، پیچیدگیهای مفهومیِ موجود در زبان و زمانهی خاستگاهِ واژه، بازتاب داده شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشاکش اندیشهها بر سر بُنمایههای تئوریکِ نظامِ نوپیدا، فضای فکری کشور را آغشته به چالشهایی نمود که نشانههای آن، آشکار است. نگارنده، با بهرهگیری از نظریهی ترجمهناپذیری فرهنگی و با کاربستِ دو روشِ ریشهشناسی (Etymology = دانشِ خوانشِ تاریخی) و همسنجیِ متنآمیخته (Intertextual)، کوشش کرده است تا نشان دهد که بافتارِ تاریخیِ پدیدآورندهی واژهی Constitution، سببِ ترجمهناپذیریِ آن شده است؛ زیرا، آنچه که بهنامِ قانوناساسی در زبان پارسی پدیدار شده است، تواناییِ بازتابشِ درونمایهی انگارهی کانونی (Theme of Central Idea)، هستمایهی آکسیومهای نظری (Existence of Theoretical Axioms) و کارمایهی تکنیکهای کاربردیِ (Compound of Practical Techniques) Constitution را ندارد. زینسبب، اندیشه و کنشِ سیاسیحقوقیِ را در گسترهی جامعهی ایران، دچار آشفتگی ساخته است.
واژهگان راهنما: پارسیگردانیِ واژهگان، Constitution (قانوناساسی)، آشفتگیِ پراکسیس سیاسی، آشفتگیِ تئوری سیاسی.
[1]. استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد