ایران در نقشه جهان

اندیشه سیاسی به مثابه علم سیاست فرونتیک

جمعه سیزدهم اسفند ماه 1395

 

 

 

اندیشه  سیاسی به مثابه علم سیاست فرونتیک

عباس منوچهری[1]

 

در دهه 50 قرن بیستم میلادی لاسلت «مرگ فلسفه سیاسی» را اعلام کرد؛ اما پس از  چرخش هرمنوتیکی -  زبانی در  نظریه انتقادی از یکسو، و با  ظهور اندیشه نو- جمهوریتی، نظریه  «عدالت به مثابه انصاف»،  جماعت گرائی نو ارسطوئی،   چرخش اخلاقی در نظریه  توسعه و نیز مطرح شدن «علوم اجتماعی  فرونتیک»، اندیشه هنجاری در اروپای قاره ای و جزیره از حاشیه به کانون نظریه پردازی سیاسی  - اجتماعی آمده است.

 در ایران نیز  علی رغم اینکه با بحثهایی چون «زوال  اندیشه  سیاسی» و «خرد سیاسی   در زمان توسعه نیافتگی»  اهمیت تفکر هنجاری - سیاسی نمایان شده است، علم سیاست همچنان خصوصیت پوزیتیویستی و کارکردگرایانه خود را حفظ کرده است و اندیشه هنجاری همچنان در حاشیه علم کارکرد گرای سیاست قرار دارد. اکنون پرسش این است که شرایط امکان حکمت عملی (اندیشه هنجاری) در ایران امروز چیست؟ یا به عبارت دیگر چگون میتوان متصور علم سیاست «هنجاری – فرونتیک» در ایران شد؟

اینکه  در زمانه و زمینه «ناتوسعه گی»، اندیشه سیاسی بعنوان «دانشی» میان رشته ای با روش  «هرمنوتیک ژرفائی»  می تواند با تعیین «شهروندی همگرا»  بعنوان  امر سیاسی،  با ابتناء بر  «حق کمال» بعنوان هنجار،  و با عطف به «خیر عمومی» بعنوان دلالت عملی، همانا «علم سیاست فرونتیک» باشد، موضوع بحث این مقاله است.

 

واژگان کلیدی: اندیشه سیاسی، فرونتیک، علم سیاست،هنجاری،  دلالتهای فکری - عملی: هرمنوتیک ژرفائی، میان – عاملیتی (inter-agency)، خیر عمومی،  شهروندی همگرا، توسعه    

 

 

[1]. عضو هئیت علمی گروه علوم سیاسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس